مقام دوازده امام (ع ) در دنيا و آخرت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْابوسعيد خدرى مى گويد: هنگام وفات ابوبكر، حاضر بودم كه عمر به جاى او نشست ، يكى از بزرگان يهوديان
مدينه ، كه به عقيده يهود او اعلم يهوديان آن عصر بود، نزد عمر آمد و گفت : من مى خواهم اسلام را
بپذيرم ، اگر به سؤ الات من پاسخ دهى ، چرا كه (صورت ظاهر نشان مى دهد) تو داناترين فرد از اصحاب محمد(ص
) به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهم بپرسم هستى .عمر: من داناترين فرد از اصحاب نيستم ، ولى تو را به شخصى كه داناترين شخص امت ما، به قرآن و سنت و همه
آنچه را كه مى خواهى بپرسى ، مى باشد راهنمائى مى كنم ، آنگاه عمر به على (ع ) اشاره كرد.يهودى به عمر گفت : اگر به گفته تو داناترين شخص امت ، اين (على عليه السلام ) است ، پس چرا مردم با تو
بيعت مى كنند با اينكه ا داناتر از همه است ؟عمر، به يهودى ، درشتى كرد و او را سرزنش نمود.يهودى (ناچار) متوجه على (ع ) گرديد و گفت :(آيا تو همان گونه هستى كه عمر گفته ؟).على : عمر چه گفت ؟يهودى : عمر گفت ، اعلم امت ، على (ع ) است ، آنگاه يهودى افزود: اگر همانگونه هستى كه عمر گفت ، مى
خواهم چند مساءله از تو بپرسم تا بدانم آيا هيچيك از شما مسلمانان به پاسخ سؤ الات آگه است ، تا بدانم
شما كه ادعا مى كنيد؛ بهترين و داناترين امتها هستيد، راست مى گوئيد، به علاوه خودم نيز مسلمان
خواهم شد.على :من همان گونه ام كه عمر به تو گفت ، هر چه خواهى بپرس كه به خواست خدا جواب مى دهم .يهودى : جواب سه سؤ ال و سه سؤ ال و يك سؤ ال رابه من بده .