مكافات آنانكه قطع رحم مى كنند - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مكافات آنانكه قطع رحم مى كنند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

شخصى به حضور امام صادق (ع ) آمد و عرض كرد: برادران و پسر عموهايم ، خانه ام بر من تنگ نموده اند، و از
همه آن خانه ، مرا به يك اطاق پناهنده كرده اند، من اگر خواسته باشم اقدام كنم ، همه آنچه را كه در
اختيار آنها است ، مى گيرم .

امام : (صبر كن ، خداوند گشايشى برايت فراهم مى كند.)

من صبر كردم و از پى گيرى موضوع ، منصرف شدم ، تا اينكه در سال 131 ه .ق بيمارى واگير (وبا) آمد، سوگند
به خدا همه آنها مردند و حتى يك نفرشان باقى نماند، من از خانه خارج شدم و به حضور امام صادق (ع ) رفتم
، همين كه مرا ديد، فرمود:

(حال اهل خانه ات چطور است ؟).

عرض كردم : به خدا همه پسر عموها و برادرهايم (كه در آن خانه ، مرا در فشار قرار داده بودند) مردند.

فرمود: (اين مكافات به خاطر آن قطع رحمى بود كه به تو روا داشتند و به خاطر آزارى كه نمودند، نابود
شدند، آيا دوست داشتى آنها بمانند و زندگى را بر تو تنگ كنند؟)

گفتم : آرى به خدا سوگند.(448)

/ 534