مجموعه دين اسلام - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مجموعه دين اسلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمروبن حريث مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رسيدم ، و آن حضرت در منزل برادرش عبدالله بود.

گفتم : چرا به اين منزل آمده اى ؟

امام : براى تفريح .

عمرو: قربانت گردم ، آيا دينم را براى شما بيان نكنم ؟

(تا بدانم آيا مورد قبول شما هست يا نه ؟)

امام : بيان كن .

عمرو: من خدا را مى پرستم و دينم را بر اين اساس قرار داده ام :

1 - گواهى به اينكه معبودى جز خداى يكتا نيست .

2 - محمد(ص ) بنده و رسول خدا است .

3 - روز قيامت حتمى است و شكى در وقوع آن نيست ، و خداوند انسانها را از گورشان ، بر انگيزد.

4 و 5 - اقامه نماز و دادن زكات .

6 و 7 - روزه ماه رمضان و حج خانه خدا.

8 - و امامت محمدبن على (امام باقر) و امامت شما بعد از او، و شما امامان من هستيد كه من بر اساس همين
برنامه دينى، زندگى كنم و بميرم
امام :

(اى عمرو! به خدا سوگند، دين من و پدرانم كه خدا را در نهان و آشكار، بر آن اساس ديندارى مى كنم
، همين است ، پرهيزكار باش ، و زبانت را جز از سخن نيك نگهدار، و نگو كه من از جانب خود هدايت يافته ام
، بلكه خدا تو را هدايت فرموده است ، پس خدا را به خاطر نعمتهايش شكر كن ، و از كسانى نباش كه وقتى
حاضر شود، سرزنش گردد، و وقتى غايب شود غيبتش كنند و مردم را بر خود مسلط نكن (به اينكه از آنها
ضمانتى كنى يا وعده اى به آنها بدهى كه قدرت بر اداى آن ندارى) زيرا اگر چنين كنى ، استخوان شانه ات
به شكستن نزديك شود)

/ 534