سخن گفتن عصا، به حقانيت امامت حضرت جواد(ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


سخن گفتن عصا، به حقانيت امامت حضرت جواد(ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

(يحيى بن اكثوم از اعلم علماى عصر خود و قاضى القضاة بود، و همه او را به برترى علمى و هوش ، قبول
داشتند)

محمد بن العلاء مى گويد:

يحيى بن اكثم قاضى سامره را آزمودم و با او گفتگو و بحث و مناظره
داشتم و درباره علوم آل محمد(ص ) از او پرسيدم ، شنيدم مى گفت :

روزى وارد مسجد النبى شدم ، و قبر رسول
اكرم (ص ) را زيارت مى نمودم ، حضرت محمد بن على (امام جواد) را در آنجا ديدم كه مشغول طواف قبر پيامبر(ص
) بود، درباره چند مساءله با او به گفتگو پرداختم ، همه را پاسخ داد، در آخر گفتم :

من از تو يك سؤ ال
ديگر دارم ، ولى شرم مى كنم بپرسم ، فرمود:

قبل از آنكه بپرسى به تو خبر مى دهم ، مى خواهى بپرسى اكنون
امام مردم كيست ؟

گفتم : آرى به خدا مى خواستم همين مطلب را بپرسم ، فرمود: (امام من هستم ).

يحيى : علامت و نشانه صدق امامت تو چيست ؟

در دست آن حضرت عصايى بود، ناگاه ديدم همان عصا به سخن در آمد و با كمال فصاحت گفت : صوم.

(ان مولاى
امام هذا الزمان و هو الحجة .
همانا صاحب من ، امام اين زمان است ، و او است حجت خدا).

/ 534