آگاهى و تشيع زاهد جاهل ، با ديدن معجزه امام كاظم (ع ) - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آگاهى و تشيع زاهد جاهل ، با ديدن معجزه امام كاظم (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در عصر امام كاظم (ع ) در مدينه ، مردى بود بسيار پارسا و اهل عبادت ، و پايبند به دين ، به طورى كه
طاغوت وقت ، از او واهمه داشت ، او آنچنان شجاع بود كه گاهى به عنوان نهى از منكر به زمامداران قلدر
زمانش ، سخن درشت مى گفت ، ولى زمامدار، سخن درشت او را، به خاطر زهد و نيكو كاريش ، تحمل مى نمود، اين
شخص (حسن بن عبدالله ) نام داشت ، در عين آنكه صفات فوق را داشت ، در آئين اهل تسنن بود، و على (ع ) را
چهارمين خليفه رسول خدا(ص ) مى دانست .

روزى امام كاظم (ع ) در مدينه ، وارد مسجد شد، او را در مسجد ديد، اشاره كرد نزد من بيا، او نزد امام
كاظم (ع ) آمد، بين امام و او گفتگوى ذيل ، انجام گرفت :

امام كاظم : من شيوه عبادت و زهد و نهى از منكر و...تو را دوست دارم ، ولى تو معرفت (آگاهى و شناخت )

ندارى ، برو معرفت بياموز.

حسين بن على : معرفت چيست ؟

امام كاظم : برو مسائل را بطور عميق بفهم و احاديث را بياموز.

حسن بن على : احاديث را از چه كسى بياموزم ؟

امام كاظم : از فقهاى مدينه بياموز، سپس آن را نزد من بخوان .

حسن رفت و احاديث را از فقهاى مدينه آموخت و به حضور امام كاظم آمد و آنها را خواند.

امام كاظم : تمام اين احاديث را كه تو آموخته اى ، بى اساس است ، برو معرفت بياموز.

حسن بن على كه احاديث را بر مبناى عقيده خود (اهل تسنن ) به دست مى آورد، پيوسته در انتظار آن بود تا
معرفت را از محضر امام كاظم (ع ) بياموزد، روزى ديد آن حضرت به سوى مزرعه خود مى رفت ، از فرصت استفاده
كرد و در بين راه ، خود را به محضر آن بزرگوار رسانيد و عرض كرد:

(قربانت گردم ، من در برابر خدا، با
شما احتجاج و گله مى كنم (از اين رو كه مرا به جاى ديگر سوق مى دهى ، و خودت به من معرفت نمى آموزى ) مرا
خودت به معرفت هدايت فرما).

/ 534