لطف خاص امام حسن (ع ) به شاگردانش - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


لطف خاص امام حسن (ع ) به شاگردانش

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابو هاشم جعفرى يكى از شاگردان امام حسن (ع ) مى گويد: به حضور امام حسن عسكرى (ع ) رسيدم و تصميم داشتم
، قدرى نقره از آن حضرت بگيرم و به عنوان تبرك ، از آن انگشتر بسازم ، در محضرش نشستم ، ولى به طور كلى
فراموش كردم كه براى چه چيز رفته ام .

هنگام خداحافظى ، بر خاستم و خداحافظى كردم و مى خواستم كه بيرون بيايم ، آن حضرت انگشترش را به سوى
من انداخت و فرمود:

(تو نقره مى خواستى ، ما انگشتر به تو داديم ، نگين و مزد ساخت آن هم مال تو باشد،
گواراى تو باد اى ابوهاشم ).

عرض كردم : (اى مولاى من ، گواهى مى دهم كه تو ولى خدا و امام من باشى ، امامى كه ديندارى من در اطاعت
از او است ).

فرمود: (خدا تو را بيامرزد اى ابوهاشم ). (370)

/ 534