زمينه چينى برادر زاده امام كاظم (ع ) براى كشتن آن حضرت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْعلى بن جعفر (برادر امام كاظم ) مى گويد: براى عمره ماه رجب در مكه بوديم كه محمد بن اسماعيل بن امام
صادق (برادر زاده امام كاظم ) نزد من آمد و گفت :(عمو جان تصميم دارم به بغداد مسافرت كنم ، دوست دارم
با عمويم موسى بن جعفر(ع ) خداحافظى كنم ، دلم مى خواهد تو نيز همراه من باشى ).من با او به حضور امام كاظم رفتيم ، ديدم امام كاظم (ع ) پارچه رنگ كرده اى به گردنش بسته بود، و پائين
آستانه در نشست، و من خم شدم و سرش را بوسيدم و عرض كردم : برادر زاده ، (محمد بن اسماعيل ) مى خواهد
به مسافرت برود، اينك آمده تا با شما خداحافظى كند.فرمود: بگو بيايد، من او را كه در كنار ايستاده بود، صدا زدم ، نزديك آمد و سر حضرت را بوسيد و گفت :(قربانت مرا سفارشى كن و به من پند و موعظه بفرما).امام كاظم (ع ) به محمد بن اسماعيل فرمود:(اوصيك ان تتقى الله فى دمى : به تو سفارش مى كنم كه درباره خون من ، از خدا بترسى ) (و باعث ريختن
خون من نگردى )محمد گفت : هر كس درباره تو بدى كند، به خودش مى رسد، سپس براى بدخواه امام (ع ) نفرين كرد.بار ديگر محمد، سر عمويش امام كاظم (ع ) را بوسيد و گفت: (مرا موعظه كن )امام بار ديگر فرمود: (تو را سفارش مى كنم كه درباره خون من از خدا بترسى )