زمينه چينى برادر زاده امام كاظم (ع ) براى كشتن آن حضرت - داستان های اصول کافی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان های اصول کافی - نسخه متنی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زمينه چينى برادر زاده امام كاظم (ع ) براى كشتن آن حضرت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

على بن جعفر (برادر امام كاظم ) مى گويد: براى عمره ماه رجب در مكه بوديم كه محمد بن اسماعيل بن امام
صادق (برادر زاده امام كاظم ) نزد من آمد و گفت :

(عمو جان تصميم دارم به بغداد مسافرت كنم ، دوست دارم
با عمويم موسى بن جعفر(ع ) خداحافظى كنم ، دلم مى خواهد تو نيز همراه من باشى ).

من با او به حضور امام كاظم رفتيم ، ديدم امام كاظم (ع ) پارچه رنگ كرده اى به گردنش بسته بود، و پائين
آستانه در نشست، و من خم شدم و سرش را بوسيدم و عرض كردم :

برادر زاده ، (محمد بن اسماعيل ) مى خواهد
به مسافرت برود، اينك آمده تا با شما خداحافظى كند.

فرمود: بگو بيايد، من او را كه در كنار ايستاده بود، صدا زدم ، نزديك آمد و سر حضرت را بوسيد و گفت :

(قربانت مرا سفارشى كن و به من پند و موعظه بفرما).

امام كاظم (ع ) به محمد بن اسماعيل فرمود:

(اوصيك ان تتقى الله فى دمى : به تو سفارش مى كنم كه درباره خون من ، از خدا بترسى )

(و باعث ريختن
خون من نگردى )

محمد گفت : هر كس درباره تو بدى كند، به خودش مى رسد، سپس براى بدخواه امام (ع ) نفرين كرد.

بار ديگر محمد، سر عمويش امام كاظم (ع ) را بوسيد و گفت:

(مرا موعظه كن )

امام بار ديگر فرمود:

(تو را سفارش مى كنم كه درباره خون من از خدا بترسى )

/ 534