داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 287
نمايش فراداده

خواب ديدن امام كاظم (ع ) و معرفى حضرت رضا(ع ) به عنوان جانشينش

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يزيد بن سليط، هنگامى كه از امام كاظم (ع ) در مورد جانشينش سؤ ال كرد، امام كاظم (ع ) (پس از بيانى ، كه در داستان قبل گذشت ) چنين فرمود:

رسول خدا(ص ) را در عالم خواب ديدم ، پيامبر(ص ) امامت جانشين مرا به من معرفى كرد، و خود او و افراد هم عصرش را به من نشان داد...من در عالم خواب ديدم كه در حضور پيامبر(ص ) هستم ، در نزد آن حضرت ، انگشتر، شمشير، عصا، كتاب و عمامه وجود داشت ، عرض كردم :

(اى رسول خدا! اينها چيست ؟)

رسول خدا(ص ) فرمود: (عمامه ، رمز سلطنت خداوند است ، شمشير رمز عزت خداوند است ، كتاب رمز نور الهى است ، عصا ،رمز نيروى خدا است ، و انگشتر، رمز در برگيرنده همه اين امور است )

سپس به من فرمود: امر امامت از تو بيرون رفته و به ديگرى رسيده است (نزديك است اين كار تحقق يابد).

به رسول خدا(ص ) عرض كردم :

(اى رسول خدا! به من نشان بده كه او (جانشين من ) كيست ؟)

فرمود: من هيچكدام از امامان را نديدم كه در مورد امامت ، اين گونه آشفته و بى تاب باشد، اگر مقام امامت ، از روى محبت و دوستى مى بود، برادرت اسماعيل ، در نزد پدرت (امام صادق ) از تو محبوبتر بود، ولى شخص امام از طرف خداوند تعيين مى گردد.

آنگاه امام كاظم (ع ) فرمود: من همه فرزندانم را، چه آنها كه از دنيا رفته اند و چه آنها كه زنده اند به نظر آوردم ، آنگاه اميرالمؤ منين على (ع ) به پسرم على (بن موسى الرضا) اشاره كرد و فرمود:

هذا سيدهم فهو منى و انا منه و الله مع المحسنين

اين ، سرور آنها است ، او از من است و من از او هستم ، خداوند با نيكوكاران مى باشد.