داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 395
نمايش فراداده

خلاصه دين اسلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابى جارود مى گويد: به امام باقر(ع ) عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! آيا شما دوستى و پيوند قلبى و پيروى مرا نسبت به خودتان مى دانيد؟

امام : آرى مى دانم .

ابى جارود: من سؤ الى از شما دارم كه تقاضا دارم به آن پاسخ دهيد، زيرا بر اثر نابينائى كمتر راه مى روم و قادر نيستم همواره به حضور شما شرفياب گردم .

امام : حاجتت چيست ؟

ابى جارود: دينى كه شما و خاندان شما، خدا را بر اساس آن دين مى پرستيد، به من بفرمائيد كه چگونه است ، تا من نيز بر اساس آن ، خدا را عبادت نمايم .

امام : مطلب را كوتاه گفتى با اينكه سؤ ال مهم و بزرگى نمودى ، سوگند به خدا همان دين را كه خودم و پدرانم با آن ديندارى مى كنيم به تو مى گويم ، آن دين ، عبارت است از:

1 - گواهى به يكتائى و بى همتائى خدا.

2 - گواهى به رسالت محمد(ص )، و اقرار به آنچه از طرف خدا آورده است .

3 - گواهى به رهبرى و امامت ولى (مورد قبول ) ما و دشمنى با دشمنان ما.

4 - اطاعت كردن از فرمان ما.

5 - انتظار قائم ما.

6 - كوشش و پاكزيستى در انجام واجبات و ترك محرمات . (402)