داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 517
نمايش فراداده

پاداش نيكى به پدر و مادر پير

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مردى به محضر پيامبر(ص ) آمد و گفت : اى رسول خدا، من به جهاد علاقه مندم ، و نسبت به آن ، با نشاط هستم .

پيامبر: بنابراين برو، در راه خدا جهاد كن ، كه اگر در اين راه كشته شوى ، در پيشگاه خدا زنده هستى و روزى داده مى شوى ، و اگر (بر اثر بيمارى ) بميرى ، پاداشت بر عهده خدا است ، و اگر از جبهه زنده به خانه ات برگردى ، از گناهان پاك شوى ، همانند روزى كه متولد شده اى .

او عرض كرد: (اى رسول خدا! پدر و مادر پيرى دارم ، كه به گمان خود با من انس گرفته اند، و رفتن من به جهاد را خوش ندارند).

پيامبر (ص) :

فقر مع والديك فوا الذى نفسى بيده لانسهما بك يوما و ليلة خير من جهاد سنة .

(در اين صورت نزد پدر و مادرت باش ، سوگند به خدا كه جانم در دست قدرت او است ، انس گرفتن يك شبانه روز آنها با تو از جهاد يك سال بهتر است ).(525)

در روايت ديگر آمده است : جوانى نزد رسول خدا(ص ) آمد و گفت :

من جوان با نشاط هستم و جهاد را دوست دارم ، ولى مادرى دارم كه از رفتن من به جبهه جهاد، كراهت دارد، چه كنم ؟ پيامبر: برو و ملازم مادرت باش ، سوگند به خدائى كه جانم در دست قدرت او است ، لانسها بك ليلة خير من جهادك فى سبيل الله سنة .

( ماءنوس بودن يك شبانه مادرت به تو، براى تو بهتر از ثواب يك سال جهاد در راه خدا است ).(526)