داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 520
نمايش فراداده

احترام به خاله ، احترام به مادر است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابو خديجه مى گويد: امام صادق (ع ) فرمود: مردى به حضور رسول خدا(ص ) آمد و گفت :

در زمان جاهليت داراى دخترى شدم ، او را پروراندم ، تا به حد بلوغ رسيد، لباس و زيورش را بر تنش كردم ، و او را به كنار چاهى آوردم ، و در ميان آن چاه انداختم ، و آخرين سخنى كه از او شنيدم اين بود: (يا اباه : اى پدرجان ).

اكنون پشيمانم و از شما مى خواهم بفرمائيد كه اين گناه را چگونه جبران كنم ؟

پيامبر: آيا مادرت زنده است ؟

گنهكار: نه .

پيامبر: آيا خاله دارى ؟

گنهكار: آرى .

پيامبر:

فابررها فانها بمنزلة الام ، يكفر عنك ما صنعت .

(به او نيكى كن ، زيرا خاله همانند مادر است ، و نيكى به او، آن گناهت را جبران مى كند).

ابوخديجه مى گويد: از امام صادق (ع ) پرسيدم ، اين حادثه در چه زمانى واقع شد؟

امام : در زمان جاهليت ، كه دختران را مى كشتند، تا مبادا وقتى بزرگ شدند، اسير گردند، و در قبيله ديگر، داراى فرزند شوند.(530)