داستان ها و پندها

گردآورندگان: محمد محمدی اشتهاردی، مصطفی زمانی وجدانی

جلد 5 -صفحه : 103/ 2
نمايش فراداده

مقدمه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

براى اينكه چراغ بدست وارد مطالعه اين كتاب شويم، قبلا به اين نكات توجه كنيد:

الف: شناخت، پايه اصلى در پيشرفت كار

ما در دنيائى زندگى مىكنيم كه اسير ابرقدرتها و فساد اجتماعى و سياسى و فرهنگى است، مستكبران بجاى اينكه در فكر استقلال و نجات ملتها باشند، مانند زالو بجان آنها افتاده و همه چيز آنها را مىربايند، هم مواهب مادى آنها را مىبرند و هم معنويت آنها را.

حال كه انقلاب اسلامى در ايران به بركت رهبرى مرجع عاليقدر امام خمينى (دام ظله الوارف) پيروز شده، دست ابرقدرتها نسبت به اين كشور كوتاه گشته، بايد به قرآن و نهج البلاغه و كتابهاى اصيل و داستانهاى اسلامى توجه جدى كنيم و آنچه را كه در تداوم انقلاب و تكامل ما در جهت ظاهر و باطن است، از اين كتابها بيرون آمده و اجرا نمائيم تا پله هاى ديگر تكامل را نيز بپيمائيم، از طرفى وظيفه داريم با معرفى اسلام صحيح به جهان، كه اهرم قوى براى نابودى استعمار و هرگونه زور و ظلم است، ساير ملتهاى مستضعف را نيز نجات دهيم كه معنى «صدور انقلاب» همين است.

در مثلها آمده كه براى رسيدن به هدف و وصول به تكامل پنج موضوع به ترتيب لازم است:

1 - شناخت

2 - استخراج

3 - فردسازى

4 - جامعه سازى

5 - حركت به سوى هدف.

مثلا اتومبيلى را در نظر بگيريد براى حركت آن به سوى هدف كه آخرين مرحله است، چهار مرحله طى شده است

1 - شناخت مواد اوليه آن در معدنها

2 - استخراج و بيرون آوردن آنها

3 - درست كردن وسائل يدكى به وسيله آنها

4 - مونتاژ كردن آن وسائل، در نتيجه اتومبيلى به وجود مىآيد و حركت مىكند و ما را به مقصد مىرساند. بنابراين پايه اول، شناخت است.

ما به طور كلى شناخته ايم كه اسلام يك آئين عدالت و احسان و يك مكتب ضد استعمار و ضد هرگونه تجاوز به حقوق است، و با اجراى آن، گلستانى از زندگى سالم، ايجاد خواهد شد، ولى كلى گوئى و شعار كافى نيست، بايد انگشت روى جزئيات گذاشت، و دستورهاى گوناگون اسلام را دسته بندى و جمع بندى كرد و تجزيه و تحليل كرد و اجرا نمود.

مثلا در مورد مبارزه با فساد چند چيز لازم است:

1 - شيوه مبارزه اسلامى را بدانيم

2 - راه رهائى از چنگال قدرتهاى فاسد را بدانيم.

3 - هرگونه كمك كه لازم است در عمل به اين مبارزات بكنيم

4 - نيرنگهاى دشمن را بشناسيم

5 - با مقايسه انقلاب اسلامى با ساير انقلابها، برترى هاى انقلاب اسلامى را درك كنيم

6 - ميزان كارائى و روند كار خود را تجزيه و تحليل كنيم و...

بر همين اساس است كه پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: ان لكل شيئى دعامة و دعامة هذا الدين الفقه، و الفقيه الواحد اشد على الشيطان من الف عابد: «براى هر چيز پايه و زيربنائى است، پايه اسلام، درك و شناخت است، يك مسلمان فهيم براى شيطان (الگوى هر بدى) از هزار عابد (داراى حسن نيّت ولى بى شناخت) خطرناكتر است (1).

ب: آئين اسلام يك آئين كامل و جامع

اسلام دين يك بعدى يا دو بعدى نيست، بلكه جامع تمام ابعاد زندگى سالم و پاك در جهت ظاهر و باطن است، در عين اينكه دعوت به زهد و عبادت مىكند، دعوت به دخالت در امور سياسى و بالا بردن سطح امور توليدى و اقتصاد مىنمايد، و در عين دعوت به راز و نياز نيمه شب در كنج خلوت با خدا، دعوت به مبارزه و پيكار در ميدانهاى نبرد با دشمن مىنمايد. و با تاءكيد دعوت به «عدالت و اخلاق» كه دو اصل اساسى در تكامل انسانها است مىنمايد.

به طور خلاصه: همانگونه كه ساختمان وجود انسان داراى ابعاد و غرائز مختلف است، اسلام در مورد انسان مىخواهد همان ابعاد غرائز را در راه صحيح بكار برد و در تمام ابعاد انسانى به گونه سالم به پيش رود.

به عنوان مثال وجود مقدس على عليه السلام را كه فرزند كامل اسلام در نظر مىگيريم، او در عين آنكه پارسا بود، يكه تاز ميدان جنگ با دشمن بود، در عين آنكه عابد بود، در متن سياست امور بود، در عين آنكه داراى عاليترين مقام بود، كنار مستضعفين روى خاك زمين مىنشست و با هم غذا مىخوردند، در عين آنكه فرياد رعدآسايش، قهرمانان دشمن را هراسناك مىكرد، از ديدار يك منظره يتيم بينوائى، اشك مىريخت و به لرزه در مىآمد، از اينرو گفتند: على عليه السلام «جامع اضداد» بود.

طرفدارى او از مستضعفين در حدى بود كه هدف از بدست گرفتن حكومت را، احقاق حق آنها و سركوبى ستمگران دانست.(2)

و او به سخن پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم استشهاد مىكرد كه به استاندارش مالك اشتر فرمود: از رسول خدا مكرر شنيدم فرمود:

لن تقدس امة لايؤخذ للضعيف فيها حقه من القوى: «هرگز ملتى پاك نمى شود و روى سعادت را نمى بيند كه حق ضعيف را از زورمندان نگيرد.»(3)

ج: تلاش و عمل صالح و انقلاب

همانگونه كه در مثال قبل بيان شد پس از شناخت، استخراج و فردسازى لازم است تا انسان در خط حركت قرار گيرد، هدف اسلام پس از بالا بردن سطح فرهنگ و شناخت، انسانسازى است و ما وقتى كه آيات و روايات را بررسى مىكنيم و مىبينيم:

هدف پيامبران در چهار موضوع خلاصه مىشود:

1 - علم و شناخت.

2 - تهذيب و تكميل اخلاق (4)

3 - آزادى صحيح (5)

4 - عدالت فردى و اجتماعى (6)

و در يك جمله هدف آنها بيرون آوردن انسانها از ظلمت به سوى نور و فراهم كردن زندگى پاك دنيوى و اخروى است، چنانكه در آيه 5- سوره ابراهيم مىخوانيم: و لقد ارسلنا موسى بآياتنا ان اخرج قومك من الظلمات الى النور: «ما موسى را همراه آيات و دلائل صدق، فرستاديم (و دستور داديم) قوم خود را از ظلمات به نور بيرون آر» و در سوره انفال آيه 24 مىخوانيم: و استجيبوالله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم: «دعوت خدا و رسولش را اجابت كنيد چرا كه آنها شما را دعوت به چيزى مىكنند كه شما را زنده مىكند» (و زندگى سالم و كامل مىبخشد).

نتيجه اينكه: بايد براى اجراى اين اهداف عالى اسلامى كوشيد، كوششى جدى و عينى، پى گير و همه جانبه در علم و عمل.

با توجه به اينكه واژه «انقلاب» در اصل از «قلب» به معنى دگرگونى است، نه دگرگونى سطحى مانند دگرگونى گندم به آرد، بلكه دگرگونى اساسى و حقيقى مانند دگرگونى سگ در نمكزار به نمك.

اينكه اسلام با ليبراليسم مخالف است از اينرو است كه هدف ليبراليسم، دگرگونى سطحى و روبنائى و ميانه روى در كارها مىباشد، در صورتى كه براى دگرگونى فساد بايد قاطعانه، تلاش كرد، و با ميانه روى، كار به پيش نمى رود.(7)

د: هدف از اين كتاب

اين كتاب، گلچينى از داستانهاى پندآموز و عبرت انگيز تعليمات پيامبران و اوصياء و اولياء و دانشمندان و به طور كلى پيشينيان، در مسير هدفهاى عالى اسلامى و انسانى است، كه با كمال سادگى و همگانى - و غالبا به خاطر اينكه خسته كننده نباشد - كوتاه است، و سعى شده كه اين داستانها در ابعاد مختلف اسلامى (مانند سياسى، عبادى، اخلاقى، اجتماعى و....) باشد و همگان از دانش آموز گرفته تا دانشمند از آن بهره مند شوند.

اميد آنكه مورد پسند واقع شده و گامى مؤثر در راه اهداف عالى انسانى اسلامى (و هدفهاى ذكر شده در اين مقدمه) باشد.

حوزه علميه قم - محمد محمدى اشتهاردى

خرداد 1364 - رمضان

1405