را بطين خواندند، زيرا بطين به كسى مى گويند كه شكمى بزرگ و پر داشته باشد، و چون درون آن حضرت سرشار از علم و حكمت بود و انواع و اقسام علم و حكمت حكم غذاى او را داشت به اين اعتبار او را بطين يعنى سرشار از علم و حكمت خواندند، مانند كسى كه شكمش از غذاى جسمانى پر است او را بطين گويند.
آرى اين نام براى حضرتش بدين اعتبار است و اين همان معنايى است كه راويان رهبر و ره يافته به زبان قلم نويسندگان اهدا نموده اند...
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: امير مؤمنان (عليه السلام ) هيزم جمع مى كرد و آب از چاه مى كشيد و جارو مى زد، و فاطمه عليهماالسلام آرد و خمير مى ساخت و نان مى پخت .
در كتاب (( ابانه )) ابن بطه و (( فضائل )) احمد آمده : آن حضرت در كوفه خرما خريد و آن را در كنار عباى خود گرفت و با خود برد، مردم دويدند كه او را بگيرند و گفتند: اى امير مؤمنان ما آن را مى بريم ؛ فرمود: صاحب عيال ، خود به حمل آن شايسته تر است .
ابو طالب مكى در (( قوت القلوب )) گويد: على (عليه السلام ) خرما و نمك را به دست خود حمل مى كرد و مى فرمود: لا ينقص الكامل من كماله ما جر من نفع الى عياله (( از كمال آدمى نمى كاهد كه منافعى را براى عيالش حمل كند و با خود ببرد )) .
زيد بن على گويد: آن حضرت در پنج مورد كفشهاى خود را به دست مى گرفت و پا برهنه راه مى رفت : روز عيد فطر، روز عيد قربان ، روز جمعه (هر سه روز هنگام حركت براى نماز)، براى عيادت بيماران و در تشييع جنازه ، شركت كرده ، مى فرمود: اينها جايگاهى الهى است و دوست دارم كه در آنها پابرهنه باشم .
زاذان گويد: آن حضرت به تنهايى در بازارها راه مى رفت و گمشده را راهنمايى و ضعيف را يارى مى كرد، و بر فروشنده و بقال گذر نموده قرآن را برايش مى گشود و اين آيه را مى خواند: (( تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا والعاقبة للمتقين . )) (186) (( اين سراى آخرت را براى كسانى قرار داده ايم كه در زمين قصد گردنكشى و تبهكارى ندارند،و عاقبت نيكو از آن پرهيزگاران است )) .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اميرمؤمنان (عليه السلام ) سواره به سوى ياران خود بيرون شد و آنها پشت سر او به راه افتادند، حضرت رو به آنان نموده ، فرمود: آيا كارى دارى ؟ گفتند: نه ، اين اميرمؤمنان ، ولى دوست داريم كه تو را همراهى كنيم . فرمود: بازگرديد، كه همراهى پياده با سواره ، مايه فساد سواره و خوارى پياده است . و بار ديگر پشت سر حضرتش به راه افتادند، فرمودند: بازگرديد، كه صداى پاى همراهان در پشت سر مردان ، مايه فساد دل مردان احمق است .
هنگام ورود امام (عليه السلام ) به شهر انبار دهقان هاى آنجا پياده در برابر او دويدند، امام فرمود: اين چه كارى است كه كرديد؟ گفتند: ما بدين وسيله اميران خود را تعظيم مى كنم . فرمود: به خدا سوگند كه اميران شما سودى از اين كار نمى برند و شما هم در دنيا خود را به رنج و زحمت مى افكنيد و در آخرت به شقاوت دچار مى سازيد، و چه رنج و زحمت زيانبارى است كه در پس آن كيفر و عذاب باشد! و چه راحتى سودمندى است كه امان از آتش را به همراه داشته باشد!(187) و (188)
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
عدى بن حاتم در توصيف خود از آن حضرت در برابر معاويه اشاره به هيبت و مهابت ايشان نموده كه ما براى مزيد فايده همه خبر را مى آوريم : محدث قمى رحمة الله گويد: روايت است كه عدى بن حاتم بر معاوية بن ابى سفيان وئوارد شد، معاويه گفت : اى عدى ، طرفات كجا شدند؟ - منظورش فرزندان او به نامهاى طريف ، طارف و طرفه بود - عدى گفت : در جنگ صفين در ركاب على بن ابى طالب (عليه السلام ) كشته شدند. معاويه گفت : پسر ابوطالب با تو انصاف نداد كه پسران تو