آزادی و عدالت در اندیشه امام خمینی (ره)

سید نورالدین شریعتمدار جزائری

نسخه متنی -صفحه : 11/ 10
نمايش فراداده

امام قدس سره در اين سخن به روشنى بيان كرده است كه آزادى از عدالت سرچشمه مى گيرد و اگر در جامعه عدالت اجرا شود, آزادى و استقلال و رفاه به دنبال آن خواهد آمد و پيوند عدالت و آزادى پيوند علت و معلول است واين پيوند نزديكترين و شديدترين پيوندهاست كه در سخن امام به آن اشاره شده است.

((ملت ايران مسلمان است و اسلام را مى خواهد ; آن اسلامى كه در پناه آن, آزادى و استقلال است, رفع ايادى اجانب است, عدم پايگاه ظلم و فساد است, قطع كردن دستهاى خيانتكار و جنايتكاران است.))(48)

((اگر احكام اسلام پياده شود, مستضعفين به حقوق خودشان مى رسند. تمام اقشار ملت به حقوق حقه خودشان مى رسند, ظلم و جور و ستم ريشه كن مى شود... در جمهورى اسلامى, آزادى است, استقلال است. همه اقشار ملت در جمهورى اسلامى بايد در رفاه باشند.... در جمهورى اسلامى عدل اسلامى جريان پيدا مى كند.))(49)

زمانى كه نابرابريهاى اجتماعى در زمينه اقتصاد, آزادى و ديگر حقوق ثابت تمام افراد جامعه پيدا شده, نياز به برابرى و اجراى عدالت بيشتر مى گردد و ارزش والاى اين دو مفهوم بيشتر احساس مى شود. و روشن است كه مفهوم آزادى در اجتماع تا زمانى ارزش دارد و براى انسانها كرامت به حساب مىآيد كه محكوم به عدالت و برابرى باشد و يا به عبارت ديگر از مفهوم عدالت برابرى سرچشمه گرفته باشد و اگر به فرض آزادىاى در جامعه باشدكه با عدالت و برابرى سازگارى نداشته باشد, آن آزادى ارزش خود را از دست مى دهد و از كرامت انسانى خارج مى شود.

در فلسفه وجودى حقوق اجتماعى كه هدف حكومت و قانون تامين برابرى اقتصادى و اجتماعى است, آزادى تا جايى محترم است كه با اين هدف سازگار باشد و به آن لطمه نزند و تاثير همين فلسفه ها سبب شده است كه در اجتماع آزاد بشرى نيز قانون از آزاديها بكاهد و انسان را در نيازهاى شخص خود رها و يله قرار ندهد تا بهره گيرى برابر تمام افراد از حقوق خود, در جامعه حكمفرما باشد و در حقيقت مركزيت با عدالت است. آزادى بايد در محدوده عدالت باشد و برابرى نيز از آن سرچشمه بگيرد. نياز واقعى انسانها به عدالت است ; چرا كه تساوى و تعادل در ذات و جوهر عدالت است; بلكه عدالت عين تساوى و تعادل است كه در كتابهاى لغت به همين معنا آمده است و ما در بخش مفهوم عدالت به آن اشاره كرديم. و روشن است كه مقصود از برابرى, تساوى تمام افراد جامعه در تمام ارزشها نيست ; بلكه تساوى در حقوق همگانى و عمومى و ارج نهادن به سعى و كوشش و تلاش هر كس به فراخور حال خود است كه پيش از اين ; به آن اشاره رفت.

پس, ارزشهاى انسانى و والاترين آنها كه آزادى و برابرى است, در عدالت خلاصه مى شود و عدالت را بايد به عنوان نخستين ارزش برگزيد و آن را معيار و ميزان تمام ارزشها و حقوقها قرار داد.

و بر همين اساس است كه خداى تبارك و تعالى, فرمان به عدالت مى دهد و آن را معيار ارزش و كرامت انسانى كه تقوا و پرهيزگارى است, قرار مى دهد: ((اعدلوا هو اقرب للتقوى))(50) ((عدالت را اجرا كنيد كه به تقوى و پرهيزگارى نزديكتر است)) و در آيه ديگر, كرامت انسانى را تقوا دانسته و مى فرمايد: ((ان اكرمكم عندالله اتقيكم))(51) ((همانا گرامى ترين شما در نزد خدا, باتقواترين شماست)) و در آيه ديگر, ملاك و ميزان در حكمرانى ميان مردم را عدالت قرار داده است ; ((و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل))(52) ((و هرگاه ميان مردم حكم مى كنيد از روى عدالت حكم كنيد)) و بالاخره به عنوان يك فرمان و يك دستور ويژه, از فرمان به عدالت ياد مى كند و مى گويد: ((ان الله يامر بالعدل و الاحسان))(53) ((همانا خداوند فرمان به اجراى عدالت و نيكى كردن مى دهد.))