سيدمهدي موسوي
از موضوعات بسيار مهم چه در عرصه اعتقادات و چه در مسايل مربوط به اخلاق و عمل، توجه به اصل ثبات و استمرار است.
وجود تزلزل و ترديد، در هر سه مورد، گرچه در آغاز آن حتي مي تواند خوب و پسنديده باشد ولي آنگاه كه مسايل اعتقادي و اخلاقي و عملي شناخته شد و صحت آن بر اساس مباني عقلي و يا شواهد نقلي ثابت گرديد بايد آنچنان در جان و قلب آدمي رسوخ كند و آن گونه در حصاري حصين و قلعه اي محكم جاي گيرد، كه هجوم شياطين و عوامل وهمي و نفساني قادر نباشد در آن اخلال كند و آن را دستخوش تغيير و تبديل سازد.
ابتدا به اجمال، به اهميت اصل ثبات در اعتقاد و عمل مي پردازيم و سپس با بسطي بيشتر، به لزوم رعايت آن در امور اخلاقي خواهيم پرداخت.
قرآن كريم، گرچه در آيات مختلف دعوت به تفكر در طبيعت و مظاهر قدرت الهي و بكارگيري انديشه در راه تصحيح مسايل اعتقادي مي كند1 و مخالفان را به ارائه برهان و دليل فرا مي خواند2 و به شنيدن منطقها و سخنان گوناگون در راستاي تشخيص عقيده حق از باطل و سره از ناسره، تشويق و ترغيب مي نمايد،3 ولي هيچ گاه به بي ثباتي و هر روز به چهره اي جلوه كردن، رضايت نمي دهد.
اين كتاب آسماني، مؤمنان واقعي را كساني مي داند كه پس از وصول به حق، با شك و ترديدهاي ناشي از وسوسه هاي شيطاني، مبارزه مي كنند4 و آنان را كه هر گاه، از عقيده اي پيروي مي كنند، روزي مؤمن اند و روزي كافر، با شديدترين صورت توبيخ و سرزنش مي كند و يك چنين اعتقادي را از اعتبار ساقط كرده و آن را كارگشا نمي داند.5 در روايات نيز از چنين ايماني به عنوان ايمان عاريه اي نام برده شده است6 چنان كه امام سجاد عليه السلام در راز و نياز خود با خداوند، نيّتي موصوف به رشد مي طلبد كه در آن شك و ترديد راه نيابد7 و در جاي ديگري از همان راز و نياز، از پروردگارش مي خواهد تا او را از اهل «سداد» قرار دهد.1
در آثار اسلامي گذشته از توصيه به عمل صالح، به جنبه هاي ديگر آن از جمله تداوم و استمرار عمل توجه داده و در امتيازبندي بين كثرت عمل و تداوم آن، دومي مورد تأكيد واقع شده است.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در سفارشي به فرزند گرامي اش، امام حسن عليه السلام مي فرمايد:
در عبادت خود ميانه رو باش و بر تو باد، در اين كار به عمل مداومي كه در طاقت تو باشد.»2
و نيز در سخني از حضرت امام باقر عليه السلام مي خوانيم:
«هيچ چيزي نزد خدا محبوب تر از عمل مداوم نيست گرچه كم باشد.»3