سيدعلي كاشفي خوانساري
از جمله شاعراني كه پس از باذل به سرودن «حمله حيدري» پرداخت راجي كرماني بود. حمله حيدري راجي پس از باذل معروفترين حمله حيدري در ايران است.
نام كامل راجي ملابمانعلي كرماني بود كه در شعر به «راجي» (به معناي اميدوار) تخلص ميكرد. در مورد زندگي او اطلاعات دقيقي در دسترس نيست. اما در ميان مردم افسانههايي درباره او وجود دارد. ميگويند كه او «بماني» نام داشت و از زردشتيان كرمان بود. (او را از مانويان هم دانستهاند كه با توجه به زمان زندگي او بعيد است كه صحيح باشد) نام قبلي او را؟؟؟؟ هم گفتهاند. ميگويند به بيماري غير قابل درماني دچار ميشود. روز عاشورا او را كه در حال مرگ بوده در مسير دستههاي عزاداري قرار ميدهند. او ميگريد و بيهوش ميشود و در عالم خواب مولا علي، عليهالسلام، را ميبيند كه به وي ميفرمايند: «بمان» و همين سبب شفاي او ميشود. او مسلمان ميشود و نام «بمانعلي» را برميگزيند. همچنين ميگويند او جذام داشته و از شهر رانده شده بوده است. در روز عاشورا دستهاي از عزاداران كه راهي مسجد صاحبالزمان در دامنه كوههاي سيدحسين در اطراف كرمان بودهاند با او برخورد ميكنند و ادامه ماجرا همان گونه است كه ذكر شد. مهدي قليخان هدايت كه خود در شهرت يافتن كتاب راجي مؤثر بوده گرچه تأكيد ميكند كه او پيشتر زردشتي بوده اما اشارهاي به اين معجزه ندارد. او در مجمعالفصحا نوشته است: «راجي كرماني، اصلش از زردشتيان ايران و ساكن كرمان بوده بواسطه سعادت فطري، ذوق اسلام يافت و به خدمت علما و عرفاي كرمان شتافت، بمانعلي نامش دادند و ديده جانش را به نور ولايت شاه اوليا گشادند. طبعش موزون و شايق به مداحي وليّ حضرت بيچون گرديد. غزوات و واقعات حضرت رسول عربي و وحي حقيقي آن حضرت را منظوم كرد...»1 لغتنامه دهخدا هم با استناد به مجمعالفصحا اسلام آوردن او را ناشي از مصاحبت با عرفاي كرمان دانسته است. راجي در اشعار خود هيچ جا به زردشتي بودن و يا معجزه مذكور اشارهاي ندارد، فقط جايي خود را از نسل جمشيد و كيقباد معرفي ميكند:
آنچه ديگر درباره زندگي شخصي او نقل شده اشتغال به حرفه شالبافي قبل از شاعري و مسافرتهاي متعدد او به عتبات عاليات و مشهد مقدس است.2 گفتهاند كه راجي بجز حمله حيدري ديوان اشعاري هم داشته است كه حاوي قصايد و غزليات و ساير انواع شعر بوده و قسمتي از آن را هم شخصي به نام سيدمحمد نور يزدي كتابت كرده بوده و قسمت ديگر به خط خود او بوده است. اين ديوان در اواخر قرن سيزده در اختيار نوه دختري راجي كه از نانوايان كرمان بوده قرار داشته اما امروز هيچ اثري از آن در دست نيست.3 البته راجي خودش اذعان دارد كه پيش از شروع اين كتاب شاعر حرفهاي نبوده است:
البته كتابهاي ديگري به نام ديوان راجي شناسايي شده كه هيچكدام متعلق به او نيست. از آن جمله است ديوان راجي كه از راجي تبريزي يكي از شاعران اواخر قرن سيزده است كه به سال 1293 فوت شده و طبق ثبتالذريعه نسخهاي از آن در سال 1313 ق. چاپ شده است. همچنين كتاب خطي ديگري به نام ديوان راجي در كتابخانه مسجد گوهرشاد وجود دارد كه به سال 1303 ق. سروده شده بود و بيشتر مدح شيخ احمد احسايي و سيدكاظم رشتي و ديگر پيشوايان شيخيه بوده است.
راجي حمله حيدري را به تقليد از شاهنامه فردوسي و حمله باذل سرود. البته تا آنجا كه حقير جستجو كردم او هيچ اشارهاي به نام باذل و ديگر سرايندگان حمله حيدري پيش از خودش نكرده است. تاريخ آغاز به سرايش حمله حيدري 1220 ق. بوده است.
راجي تا زمان مرگ خود به سرودن حمله حيدري مشغول بوده است. منزوي در جلد چهارم فهرست نسخهها مرگ راجي را بين 1237 تا 1241 ق. دانسته است و در دائرةالمعارف تشيع جلد ششم آمده كه او تا حدود سال 1240 ق. زنده بوده است.4 به اين ترتيب حمله حيدري راجي تماما در دوره فتحعليشاه سروده شده است. بعيد نيست كه جنگ اول ايران و روسيه و احساسات سلحشورانه عمومي هم در اين كتاب دخيل افتاده باشد.
منظومه حمله حيدري در قالب مثنوي و در بحر متقارب مثمن مقصور (محذوف) سروده شده است. اگر حمله حيدري باذل بيشتر همراه با وقايع مربوط به پيامبر، صلّياللّهعليهوآله، پيش ميرود حمله حيدري راجي بيشتر متوجه ماجراهاي علي، عليهالسلام، است. كتاب راجي برخلاف منظومه باذل كه با مبعث پيامبر آغاز ميشود تا تولد اميرالمؤمنين، عليهالسلام، آغاز ميشود و؟؟؟؟؟؟؟ به شرح اتفاقات مختلف ميپردازد. او با ستايش خداوندي آغاز ميكند و پس از ساقينامهاي به ترتيب به گفتگوي رسول خدا، صلّياللّهعليهوآله، با فاطمه بنت اسد، سلاماللّهعليها، مدح مادر مولا، وصف اعجاز اميرالمؤمنين، تولد مولا در بيتاللّه، آوردن مهد امير، عليهالسلام، به خانه كعبه و سرنگون شدن بتها و... ميپردازد. همچنين ماجراي ازدواج پيامبر به تفصيل آمده است. كتاب همراه با تاريخ اسلام پيش ميرود به طور مفصل به بعثت، شعب ابيطالب، معراج، هجرت، ازدواج مولا، عليهالسلام، و حضرت زهرا، عليهاالسلام، جنگ بدر، جنگ احد، احزاب، خيبر، فتح حرم، موته، مباهله، حديث كسا، حجةالوداع و غديرخم و رحلت پيامبر، صلّياللّهعليهوآله، ميپردازد. او پس از رحلت پيامبر با يك پرسش تاريخي ادامه ماجرا را از به خلافت رسيدن مولا، عليهالسلام، پي ميگيرد و پس از ذكر به مسند نشستن مولا به جنگ جمل و جنگ صفين ميپردازد. در اين كتاب اشارهاي به وقايع پس از حكميت، جنگ نهروان و شهادت مولا نشده است. گفتني است شاعر در جاي جاي كتاب در هنگامي به شرح غزوات ميپردازد به مناسبتهاي مختلف گريزهاي طولاني به واقعه كربلا دارد و مثلاً به طور كامل به شرح داستان قاسمابن الحسن، عليهالسلام، داستان بيبيشهربانو، شهادت امام حسين، عليهالسلام، و اسارت حضرت زينالعابدين، عليهالسلام، پرداخته است. ظاهرا اصل اين كتاب شامل چند كتاب پراكنده به شرح زير بوده است: مقدمه تولد حضرت امير، كتاب اول واقعه بدر كبري، كتاب دوم داستان غزوه احد، كتاب سوم غزوه احزاب، كتاب چهارم غزوه خيبر، كتاب پنجم غزوه فتح حرم، كتاب ششم داستان حجةالوداع، كتاب هفتم بر مسند خلافت استقرار يافتن اميرالمؤمنين به همين دليل است كه هر كتاب ساقينامهها، مدايح و شرح حال مستقل دارد. هدايت نيز به اين نكته اشارت دارد: «... چون درگذشت و نواب شاهزاده شجاعالسلطنه ميرزا به ايالت كرمان رسيد، وقتي به حسب تقدير به خدمتي، فقير، بدان ولايت افتاد و اشعار او را شنيد و به جمع آن ترغيب كرد. مولانا محمد هاشمبن ملالطفعلي كه در خدمت شاهزاده وكيل وظايف علما بود در اين باب اهتمامي كرد، ميرزا مظهر كرماني متصدي جمع و ترتيب آن متفرقات شد و در اين دولت ابدمدت [منظور حكومت ناصرالدين شاه] آن مثنوي را به قالب طبع درآوردند و تعدد يافت...» در دائرةالمعارف تشيع هم آمده كه راجي پيش از نظم نهايي كتاب درگذشت.