حماسه دینی در ادب پارسی (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه دینی در ادب پارسی (3) - نسخه متنی

سیدعلی کاشفی خوانساری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حمله حيدري راجي حدود 30000 بيت است (هدايت به اشتباه آن را 20000 دانسته است)5 و حجم آن بيش از كتاب باذل است. اين منظومه چنين آغاز مي‏شود:




  • كه از خاك آدم پديدار كرد
    به بزم قبولش مكرم كند
    كه از نور او آب و خاك آورد
    يكي گوهر تابناك آورد



  • به نام خداوند داناي فرد
    ز صلصال ناچيز آدم كند
    يكي گوهر تابناك آورد
    يكي گوهر تابناك آورد



ابيات پاياني كتاب هم چنين است:




  • كه رازش ندانست هيچ ارجمند
    در اين پرده هرگونه جادوگريست
    فسون با جهان‏آفرين آورد
    ز كردار وارون ناپايدار
    ندانم از اين گردش روزگار



  • چه گويم ز كار سپهر بلند
    مر او را ز هرگونه‏اي كجرويست
    به داور همه قهر و كين آورد
    ندانم از اين گردش روزگار
    ندانم از اين گردش روزگار



او مكرر تخلص خود را ذكر كرده است:




  • ثنا و ستايش سزاوار اوست
    كه راجي كه مدحتگري كار اوست



  • كه راجي كه مدحتگري كار اوست
    كه راجي كه مدحتگري كار اوست



و يا:




  • به راجي ز نزد جهان‏آفرين
    كه بادا هزاران هزار آفرين



  • كه بادا هزاران هزار آفرين
    كه بادا هزاران هزار آفرين



و يا:




  • كه از صوت او جان ما در نواست
    خدا را به ما گوي راجي كجاست



  • خدا را به ما گوي راجي كجاست
    خدا را به ما گوي راجي كجاست



او بارها به ستايش سخن خود پرداخته است:




  • از اين مي برد نشئه جامي به جام
    ز جامم خورد عنصري مي مدام



  • ز جامم خورد عنصري مي مدام
    ز جامم خورد عنصري مي مدام



و يا:




  • جهان را به زير نگين آورم
    بدين تيغ كشور ستاني كنم
    به تيغ زبان پهلواني كنم



  • سمند سخن زير زين آورم
    به تيغ زبان پهلواني كنم
    به تيغ زبان پهلواني كنم



او در چند جا خود را برتر از فردوسي معرفي مي‏كند اما تقليد او از شاهنامه بسيار آشكار است و گاهي خود نيز به آن اعتراف كرده و به تعظيم فردوسي پرداخته است:




  • كه او از سخن در جهان داد، داد
    چو گفتار او گفته‏اي دلپذير
    چو او اوستادي ز مادر نزاد
    ز گفتار او شد جهان ارجمند
    همه بنده‏اند و خداوند اوست
    و زان بندگي نيز شرمنده‏اند
    نباشد چو او در سخن راستگو
    همه نطق شد او روان در سخن
    كه بر درگه ايزدي شد پسند
    شب و روز از آن مدح گوينده‏اي
    يكي ذره در خاك آن بارگاه
    يكي كاخ شاهانه پيراستم
    از اين نامه نامم بود در جهان
    كه تا عالم است و زمين و زمان



  • سخنگوي فردوسي پاكزاد
    نديده دو بيننده چرخ پير
    به اهل سخن هست او اوستاد
    سخن را از او پايه آمد بلند
    دگر هر كه را در سخن گفتگوست
    به خاك درش كمترين بنده‏اند
    نيامد به دوران بمانند او
    سخن را بيامد از او جان به تن
    چنين پايه‏اش در سخن شد بلند
    به درگاه او من كمين بنده‏اي
    در آن بارگاه من كمين خاك راه
    ز كار وي اين نامه آراستم
    كه تا عالم است و زمين و زمان
    كه تا عالم است و زمين و زمان



راجي اين كتاب را به درخواست ظهيرالدوله حاكم قاجار سرود و آن را به او تقديم كرد. محمد ابراهيم خان ظهيرالدوله قاجار برادرزاده آقامحمدخان سرسلسله قاجار و پسرعموي فتحعليشاه بود. پدرش مهدي قلي‏خان نام داشت و خودش از سال 1218 تا 1240 هجري حاكم كرمان و سرحددار بلوچستان بود. او حاكمي ديندار و اهل شعر و ادب بود و خود به «طغرل» تخلص مي‏كرد. حاجي محمد كريم خان قاجار رئيس شيخيه كرمان فرزند او بوده است و راجي در جاي جاي كتابش به مدح ظهيرالدوله پرداخته است. شاعري خود را مديون او مي‏داند. او را عاشق مولا، عليه‏السلام، توصيف مي‏كند و مي‏گويد به حكم او از مدح‏گويي پادشاهان و حكمرانان اجتناب كرده و به مدح مولا، عليه‏السلام، مشغول شده است. راجي همچنين در ابياتي ظهيرالدوله را از محمود غزنوي قدرشناس‏تر معرفي مي‏كند و به توصيف آباري و عدالت او در كرمان مي‏پردازد.

راجي در جاي جاي منظومه‏اش به مدح مولا، عليه‏السلام، مي‏پردازد و مي‏گويد:




  • كه مدحت‏گر ساقي كوثرم
    به مدحش بهر دم مسيحا دمم
    چو با مدح او هر زمان همدمم



  • برد رشك كوثر ز شعر ترم
    چو با مدح او هر زمان همدمم
    چو با مدح او هر زمان همدمم



براي آشنايي بيشتر با اين كتاب ابياتي را كه به وصف كندن در قلعه خيبر توسط مولا مي‏پردازد نقل مي‏كنيم:




  • روان شد سوي در آهنين
    من اكنون در حصن سازم سپر
    به نه چرخ گردون درآمد شكست
    چو در گوش عرش برين گوشوار
    كه يكباره خاك زمين باد برد
    ز نُه حلقه چرخ گردون گذشت
    درافتاد در حلقه مد شكست
    شد از حلقه كفر ايمان پديد
    فرو ريخت سوي يمن خاك چين
    به هفتم زمين ساخت بنگاه مهر
    به سوي ثريا ثري جست راه
    به نه بام افلاك غلغل فتاد
    پريشان و آشفته و پر ز چين
    همه باد از آتشكده پارس ريخت
    به بابل فتادند عزي و لات
    به يكباره شد زند و پازند پست
    حوادث به چوگان زد اين هفت گو
    يكي گشت جاي سما و سمك
    پس آنگه سوي آسمانش فكند
    كه شد حلقه گوش عرش برين
    بشد رشگ خورشيد زرينه در
    برآورد دست خدا باز دست
    فكندش دگرباره بر آسمان
    پسنديد داراي پست و بلند
    كه شد از شرف فرش عرش برين
    به بالا فكند و گرفتش سه بار
    برآمد ز كون و مكان الامان
    به دستش همه دستگير آمدند
    همه گشته از كفر يزدان پرست...
    همه سر نهادند بر خاك پست



  • غضنفر از آن كار شد خشمگين
    خروشيد گفتا كه اي بدگهر
    بگفت اين كلام و بيازيد دست
    بر آن در يكي حلقه بُد استوار
    چنان با دو انگشت او را فشرد
    به آن حلقه چون دست كرد آشنا
    چو در حلقه در برآورد دست
    بر آن حلقه چون دست آن شه رسيد
    بلرزيد بر خود زمان و زمين
    به گردش درآمد زمين و سپهر
    قرين گشت در چرخ ماهي به ماه
    از او در دو عالم تزلزل فتاد
    چو زلف بتان ختن شد زمين
    ز بس آب از ساوه بر فارس ريخت
    ز بام حرم سرنگون شد منات
    به طاق مدائن درآمد شكست
    شد اين نه خم چرخ چون يك سبو
    به يك ذره گرديد هر نه فلك
    در علم در از كف كفر كند
    چنان شد به بالا در آهنين
    عيان گشت بر چرخ ماه دگر
    ز بالا درآمد دگر سوي پست
    گرفت آن در آهنين در زمان
    ز پستي به سوي بلندي فكند
    چنان شد بلند آن در آهنين
    در آهنين را شه نامدار
    بيفكند و شد آن در از جا روان
    بزرگان آن دژ اسير آمدند
    همه سر نهادند بر خاك پست
    همه سر نهادند بر خاك پست



از معروفترين ابيات راجي كه هنوز هم گهگاه در مجالس روضه خوانده مي‏شود دوبيتي است كه در وصف سيدالشهدا سروده است:




  • خداوند كشتند و نشناختند
    خداوند گويان و يزدان پرست
    به خون خداوند شستند دست



  • خدا گوي، سوي خدا تاختند
    به خون خداوند شستند دست
    به خون خداوند شستند دست



يكي از ويژگيهاي كتاب راجي «ساقي‏نامه» هاي فراوان منظومه اوست. البته منظومه‏هاي حماسي قبلي همچون حمله باذل و ديگران هم ساقي‏نامه سروده‏اند اما تعداد ساقي‏نامه‏هاي كتاب راجي بسيار بيشتر است. در اين كتاب 24 ساقي‏نامه در قسمتهاي مختلف آمده كه بلندترين آنها در آغاز واقعه بدر كبري است كه مجموعا 212 بيت است و كوتاهترين آنها روانه شدن حضرت علي، عليه‏السلام، است به جنگ كه 9 بيت مي‏شود.6 اولين ساقي‏نامه كتاب 69 بيت است و «در تعريف ساقي‏نامه» نام دارد. اين ساقي‏نامه‏ها مجموعا 1224 بيت از كتاب را شامل مي‏شود و اين جدا از مدايحي است كه در پايان ساقي‏نامه‏ها آمده است. «از اين جهت او بايد جزو ساقي‏نامه سراياني به حساب آيد كه ساقي‏نامه‏هاي طولاني سروده‏اند، يعني در رديف كساني چون طغراي شهدي، ظهوري ترشيزي، اميري تهراني»7 كوتاهترين ساقي‏نامه راجي چنين است:

/ 6