عاقبت كار راجي - حماسه دینی در ادب پارسی (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه دینی در ادب پارسی (3) - نسخه متنی

سیدعلی کاشفی خوانساری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • به يك ره سراسيمه از جا درآي
    سر دلق مينايي از پا فكن
    به رقص آي و مستانه زن پا و دست
    كه بر وي مكان و زمان است تنگ
    به معمار اين چرخ دوّار گو
    بنا كن در اين عرش عرشي دگر
    بباليد از آن سو زمان و زمين
    چو گويي به ميدان او فرش و عرش
    عيان ديد از قدرتش جبرئيل
    همه قدرت كردگار جليل



  • مغنّي! كجايي؟ به بالا درآي
    بيا رخت عنبر به دريا فكن
    چو رندان و مستان ساقي پرست
    كه آمد سواري به ميدان جنگ
    به طراح اين هفت پرگار گو
    زمين را بيفراش فرشي دگر
    روان شد چو او سوي ميدان كين
    كه در زير او عرش گرديد فرش
    همه قدرت كردگار جليل
    همه قدرت كردگار جليل



عاقبت كار راجي

راجي با حمايت ظهيرالدوله و پس از سرودن حمله حيدري شهرت و موقعيتي خاص يافت. ظهيرالدوله راجي را به عنوان يكي از عجايب اربعه كرمان به فتحعليشاه معرفي مي‏كند و از قدرت قريحه و بديهه سرايي او تعريف مي‏كند. مي‏گويند او «در سرودن شعر چنان مهارت داشت و طبعش به اندازه‏اي روان و وقّاد بود كه چشمهاي خود را مي‏بست و في‏البداهه حماسه مذهبي خود را مي‏سرود و در اين شيوه به چنان شهرتي از شاعري و حسن ذوق رسيده بود كه وي را فردوسي ثاني و حكيم كرماني مي‏خواندند.»8 مي‏گويند وقتي ظهيرالدوله، راجي را به حضور فتحعلي شاه برد، پادشاه كه خود به شعر علاقه داشت و خاقان تخلص مي‏كرد، بديهه سرايي او را آزمود و از او خواست به اين مصرع پاسخ بگويد: «در جهان چون حسن يوسف كس نديد» و راجي بي‏درنگ پاسخ داد: «حسن او دارد كه يوسف آفريد» راجي در باورهاي عاميانه مردم جايگاهي خاص يافت. مثلاً از مردم كرمان نقل شده است كه ملابمانعلي روزي اين مصرع را سروده بود: «زره بر تن شاه دين گشت راست» اما نمي‏توانست بقيه آن را بسرايد. هنگام غروب در دامنه كوههاي «طاق علي» جواني سبزپوش به او برخورد و گفت: «دنباله را چنين بگو: ز هر حلقه‏اش صوت داود خاست»9 بمانعلي ظاهر پس از بازگشت از سفر تهران و ديدار پادشاه از دنيا رفت. او را در محلي پشت مسجد جامع كرمان مشهور به قدمگاه به خاك سپردند و از يادها فراموش شد. آن چنان كه سالها محل مرقد وي خاكريزگاه عمومي بود تا سرانجام روزي به همت شيخ محمود افضل خاك و خاشاك پشت مسجد را برداشتند و سنگ قبر او را يافتند. آن مقبره را مرمت كردند و ملا اسداللّه‏ نامي را به قرآن خواني آن گماشتند. در دهه‏هاي اخير هم اين قبر به همت افرادي به نامهاي شيخ علي‏اصغر صالحي و سيد محمدرضا مدني تعمير شد و خيابان جديدالاحداث جنب مسجد جامع و مزار ملابمانعلي را به نام «راجي» نامگذاري كردند.10 كتاب راجي در اولين سال حكومت ناصرالدين شاه (1264 ق.) چاپ سنگي شد و در سال 1270 ق. تجديد چاپ شد. همچنين نقل شده كه در سال 1264 ق. اين كتاب در بمبئي چاپ شده است. همچنين در سال 1298 اين كتاب در تهران چاپ سنگي شده است. اين كتاب توسط «شركت سهامي چاپ كتاب» براي اولين بار چاپ سربي شد. همچنين يكبار به اهتمام رحيم مشتاقي در اصفهان به چاپ رسيده است. آخرين نسخه چاپي اين كتاب سال 1337 ش. توسط انتشارات اسلاميه در خيابان بوذرجمهري [پانزده خرداد] تهران منتشر شده است.11 اين كتاب با مقدمه كوتاهي از حاج سيداحمد كتابچي مدير انتشارات اسلاميه و گراورهايي همراه است.

در اين مقدمه آمده است: «... يكي از بهترين مجموعه اشعار تاريخي است... به طور حماسه سرايي سروده شده و مي‏توان گفت كه از حماسه سرايان ديگر به حالت جامعه اسلامي مطلوب‏تر و مفيدتر است... جملات آن تمامي به حقيقت آراسته و از هرگونه اغراقات و تخيلات شاعرانه بيرون و پيراسته است و اشعار آبدار آن را مرحوم بمانعلي كرماني طبق اخبار و احاديث از خود به يادگار گذاشته است.» در اين مقدمه همچنين ادعا شده اغلاط چاپهاي قبلي رفع شده است. (گفتني است ادعاهاي اين نوشته درباره خالي بودن اشعار از اغراق و تخيل و مطابقت آن با اخبار و احاديث محل اشكال جدي است) اين كتاب يكبار پس از انقلاب هم توسط حاج سيداسمعيل كتابچي و اخوان (فرزندان مرحوم كتابچي) تجديد چاپ شد.

راجي پس از باذل مشهورترين سراينده حمله حيدري در ايران است. هرچند كه اين موضوع در خارج از ايران صادق نيست و حمله حيدري افرادي چون باذل خراساني، ميرزا ارجمند آزاد كشميري و... بسيار از سروده او مشهورتر است. بسياري از ادب پژوهان از ميان حدود ده شاعري كه حمله حيدري سروده‏اند تنها باذل و راجي را مي‏شناخته‏اند. مثلاً دكتر محمدجعفر محبوب در كتاب «انتخاب و انطباق منابع ادب فارسي...» درباره حمله حيدري مي‏گويد: «دو كتاب به اين نام يكي از باذل هروي و يكي از بمانعلي كرماني در دست است»12 دائرة‏المعارف تشيع نيز تنها همين دو كتاب را ذيل اين نام احصاء كرده است. جالب اينجاست كه «فرهنگ معين» تنها كتاب راجي را معرفي كرده و در آن اشاره‏اي به كتاب باذل نشده است.

راجي به لطف همشهريان كرماني‏اش بيش از همه سرايندگان حماسه‏هاي مذهبي مورد توجه قرار گرفته است و گمنامي و بي‏توجهي عامي كه نسبت به اين مادحان آل‏اللّه‏ وجود دارد و به آن اشاره كرده‏ايم در مورد او كمتر از ديگران صدق مي‏كند. خوشبختانه در سالهاي پس از انقلاب دو كتاب درباره راجي منتشر شده است. يكي منتصب حمله حيدري به كوشش و با مقدمه دكتر حسين بهزادي اندوهجراي كه سال 1370 توسط نشر صدوق منتشر شد و شامل مقدمه‏اي درباره راجي و گزيده و خلاصه‏اي از متن كتاب (حدود 3000 بيت) است. كتاب ديگر «نوبت زن كوي ساقي» نام دارد كه به قلم دكتر رضا اشرف‏زاده سال 1378 توسط انتشارات آيينه انديشه منتشر شده است و شامل مقدمه‏اي درباره راجي، گفتاري درباره «ساقي‏نامه سرايي» و نقل كليه ساقي‏نامه‏هاي كتاب حمله حيدري است (بيش از 1200 بيت) همچنين در سال 1376 اداره كل ارشاد اسلامي استان كرمان و انجمن آثار و مفاخر آن استان همايشي درباره او برگزار كردند.

/ 6