اندیشه سیاسی فارابی

محسن مهاجرنیا

نسخه متنی -صفحه : 369/ 128
نمايش فراداده

متضاده بر هيولى و ماده اولى جهان دون قمر لازم مي‏آيد. و از حصول نسبت‏هاى متضاده و اضافات متعانده، كه از ناحيه جمله اجسام سماوى نسبت به يك چيز در يك وقت است، اختلاط و امتزاج موجوداتى كه صاحب صور متضاده هستند، حاصل مي‏شود.»1

در سير تصاعدى، فارابى بر اين اعتقاد است كه بعد از هيولى، عناصر چهارگانه، يعنى خاك، آب، آتش و هوا كه مركب از ماده و صورت هستند، به وجود مي‏آيند. سپس با تركيب و اختلاط اين مواد و عناصر، ديگر موجودات پديد مي‏آيند تا به انسان، آخرين مرتبه سير صعودى مي‏رسد كه وجودش تركيبى از عناصر چهار گانه و «روح الهي»2 است و بدين صورت است كه تركيبات و اختلاط‏ها موجب استمرار نظام كون و فساد در عالم طبيعى مي‏شود.3 در اين‏جا نمودار مراتب سير صعودى ترسيم مي‏شود:

ب) نظريه فيض

با تبيين مراتب وجود، فارابى هستى را به دو بخش ما فوق قمر و مادون قمر

1. آراء اهل المدينة الفاضله، پيشين، ص 76.

2. اين معنا در آيات 29 سوره حجر، 72 سوره ص و 9 سوره سجده آمده است.

3. آراء اهل المدينة الفاضله، پيشين، ص 80 ـ 86.