طولانىتر مىشد و مىبايست بيش از اين مىكشتيم!! آرى منافقان عصر ما نيز براى فريب مردم يا فريب و جدان خود از اين گفتهها و از آن كارها، بسيار دارند، در حالى كه در برابر ادامه جنگ يا بمباران اتمى شهرهاى بىدفاع، راه سوم روشنى نيز وجود داشت و آن اينكه دست از تجاوزگرى بردارند و ملتها را با سرمايههاى كشورشان آزاد بگذارند.
بنا بر اين نفاق در حقيقت وسيلهاى است براى فريب و جدان، و چه دردناك است كه انسان، اين واعظ درونى، اين پليس هميشه بيدار و اين نماينده الهى را در درون خود، خفه كند، و يا آن چنان پرده بر روى آن بيفكند كه صدايش به گوش نرسد.
در قرآن مجيد كرارا فعاليتهاى انسان در اين دنيا به يك نوع تجارت تشبيه شده است، و در حقيقت همه ما در اين جهان تاجرانى هستيم كه با سرمايههاى فراوان خدا داد، سرمايه عقل، فطرت، عواطف، نيروهاى مختلف جسمانى، مواهب عالم طبيعت، و بالاخره رهبرى انبياء، گام در اين تجارتخانه بزرگ ميگذاريم، گروهى سود مىبرند و پيروز مىشوند و سعادتمند، گروهى نه تنها سودى نمىبرند بلكه اصل سرمايه را نيز از دست داده، و به تمام معنى ورشكست مىشوند نمونه كامل گروه اول، مجاهدان راه خدا هستند، چنان كه قرآن درباره آنها مىگويد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ:" اى افراد با ايمان! آيا شما را راهنمايى به تجارتى بكنم كه از عذاب دردناك رهائيتان مىبخشد (و به سعادت جاويدان رهنمونتان مىشود) ايمان به خدا و رسول او بياوريد و در راه او با مال و جان جهاد كنيد" (صف- 9 و 10).