تفسیر نمونه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
مىكوبد، از يك سو اثبات مىكند كه تنها خدعه و نيرنگ از جانب خود آنها است و از سوى ديگر مىگويد اين خدعه و نيرنگ نيز به خودشان باز مىگردد و نمىفهمند، چرا كه سرمايههاى اصيلى را كه خداوند براى نيل به سعادت در وجودشان آفريده، در مسير خدعه و فريب و نيرنگ بر باد مىدهند و دست خالى از هر خير و نيكى، با كولهبارى از گناه، از دنيا مىروند.البته هيچكس خدا را نمىتواند فريب بدهد، چرا كه او با خبر از آشكار و نهان است، بنا بر اين تعبير به" يُخادِعُونَ اللَّهَ" يا از اين نظر است كه خدعه و نيرنگ با پيامبر و مؤمنان، همچون خدعه و نيرنگ با خدا است، (در موارد ديگرى از قرآن نيز ديده مىشود كه خداوند براى تعظيم پيامبر و مؤمنان خود را در صف آنها قرار مىدهد).و يا اينكه بر اثر عدم شناخت صفات خدا با افكار كوتاه و ناقص خود به راستى فكر مىكردند ممكن است چيزى از خدا پنهان بماند و نظير آن نيز در بعضى ديگر از آيات قرآن ديده مىشود.به هر حال، آيه فوق، اشاره روشنى به مساله فريب و جدان دارد و اينكه بسيار مىشود كه انسان منحرف و آلوده، براى رهايى از سرزنش و مجازات و جدان در برابر اعمال زشت و انحرافى دست به فريب و جدان خويش ميزند، و كم كم براى خود اين باور را به وجود مىآورد كه اين عمل من نه تنها زشت و انحرافى نيست بلكه اصلاح است و مبارزه با فساد (إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ) تا با فريب و جدان، آسوده خاطر به اعمال خلاف خود ادامه دهد.مىگويند يكى از سران آمريكا در پاسخ اينكه چرا دستور داده است دو شهر بزرگ ژاپن (هيروشيما، و ناكازاكى) را بمباران اتمى كنند و حدود 200 هزار نفر كودك و پير و جوان را نابود يا ناقص سازند؟ گفته بود:ما به خاطر صلح اين دستور را دادهايم! كه اگر اين كار را نمىكرديم جنگ