ديگر انرژيهايى كه قابل تبديل به آتشند) درك اين معنى مشكل نيست، و لزومى ندارد كه آن آتش سوزان را شبيه آتشهاى معمولى اين جهان بدانيم.
در سوره همزه آيه 6 و 7 مىخوانيم نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ:" آتش سوزان پروردگار كه از درون دلها سرچشمه مىگيرد و بر قلبها سايه مىافكند، و از درون به برون سرايت مىكند" (به عكس آتشهاى اين جهان كه از بيرون به درون مىرسد)!
مىدانيم كه منصب نبوت و پيامبرى بزرگترين منصبى است كه به عدهاى از پاكان عطا شده است، زيرا مناصب و مقامهاى ديگر معمولا حاكم بر جسم افراد است، ولى منصب نبوت منصبى است كه بر جان و دل جامعهها حكومت مىكنند، لذا به همان نسبت كه ارج بيشترى دارد مدعيان كاذب و افراد شياد بيشترى، اين منصب را به خود مىبندند، و از آن سوء استفاده مىكنند.
در اينجا مردم مىبايست يا ادعاى هر مدعى را بپذيرند، و يا دعوت همه را رد كنند، اگر همه را بپذيرند، پيدا است چه هرج و مرجى به وجود مىآيد، و دين خدا به چه صورت جلوه خواهد كرد، و اگر هيچكدام را نپذيرند آن هم نتيجهاش گمراهى و عقبماندگى است.
بنا بر اين همان دليلى كه اصل بعثت پيامبران را الزامى مىشمارد مىگويد پيامبران راستين مىبايست نشانهاى همراه داشته باشند كه علامت امتياز آنان از مدعيان دروغين، و سند حقانيت آنها باشد.
روى اين اصل لازم است هر پيامبرى، معجزهاى بياورد كه گواه صدق رسالتش گردد.