تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 185
نمايش فراداده

پروردگار فرمود: من حقائقى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.

31- سپس علم اسماء (علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات) را همگى به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست مى‏گوئيد اسامى اينها را برشماريد! 32- فرشتگان عرض كردند: منزهى تو!، ما چيزى جز آنچه به ما تعليم داده‏اى، نمى‏دانيم تو دانا و حكيمى.

33- فرمود اى آدم آنها را از (اسامى و اسرار) اين موجودات آگاه كن، هنگامى كه آنها را آگاه كرد خداوند فرمود: نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مى‏دانم، و نيز مى‏دانم آنچه را شما آشكار مى‏كنيد يا پنهان مى‏داشتيد.

تفسير: انسان نماينده خدا در زمين

در آيات گذشته خوانديم كه خدا همه مواهب زمين را براى انسان آفريده است و در اين آيات رسما مسئله رهبرى و خلافت انسان را تشريح مى‏كند، و موقعيت معنوى او را كه شايسته اينهمه مواهب است روشن مى‏سازد.

در اين آيات به چگونگى آفرينش آدم (نخستين انسان) اشاره مى‏كند و در اين سلسله آيات كه از آيه 30 شروع و به آيه 39 پايان مى‏يابد سه مطلب اساسى مطرح شده است:

1- خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستى انسان در زمين و گفتگويى كه آنها با خداوند داشته‏اند.

2- دستور خضوع و تعظيم فرشتگان در برابر نخستين انسان كه در آيات مختلف قرآن به تناسبهاى گوناگونى ذكر شده است.

3- تشريح وضع آدم و زندگى او در بهشت و حوادثى كه منجر به خروج او از بهشت گرديد و سپس توبه آدم، و زندگى او و فرزندانش در زمين.

آيات مورد بحث از نخستين مرحله سخن مى‏گويد، خواست خداوند چنين‏