تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 420
نمايش فراداده

در گرفت،" رافع بن حرمله" يكى از يهوديان رو به جمعيت مسيحيان كرد و گفت:

آئين شما پايه و اساسى ندارد و نبوت عيسى و كتاب او انجيل را انكار كرد، مردى از مسيحيان نجران نيز عين اين جمله را در پاسخ آن يهودى تكرار نمود و گفت آئين يهود پايه و اساسى ندارد، در اين هنگام آيه فوق نازل شد و هر دو دسته را بخاطر گفتار نادرستشان ملامت نمود «1».

تفسير: تضادهاى ناشى از انحصارطلبى

در آيات گذشته گوشه‏اى از ادعاهاى بى‏دليل جمعى از يهود و نصارى را ديديم آيه مورد بحث نشان مى‏دهد كه وقتى پاى ادعاى بى دليل به ميان آيد نتيجه‏اش انحصارطلبى و سپس تضاد است.

مى‏گويد:" يهوديان گفتند: مسيحيان هيچ موقعيتى نزد خدا ندارند، و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان هيچ موقعيتى ندارند و بر باطلند" (وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‏ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ).

جمله" ليست ... على شى‏ء" اشاره به اين است كه آنها در پيشگاه خدا مقامى ندارند، يا اينكه دين و آئين آنها چيز قابل ملاحظه‏اى نيست.

سپس اضافه مى‏كند:" آنها اين سخنان را مى‏گويند در حالى كه كتاب آسمانى را مى‏خوانند"! (وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ).

يعنى با در دست داشتن كتابهاى الهى كه مى‏تواند راهگشاى آنها در اين مسائل باشد اين گونه سخنان كه سرچشمه‏اى جز تعصب و عناد و لجاج ندارد بسيار عجيب است.

(1) تفسير" مجمع البيان" و تفسير" قرطبى" و تفسير" المنار"، ذيل آيات فوق‏