تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 432
نمايش فراداده

او چه نيازى به فرزند دارد در حالى كه" هر گاه فرمان وجود چيزى را صادر كند به او مى‏گويد: موجود باش، و آن فورا موجود مى‏شود" (وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ).

نكته‏ها:

1- دلائل نفى فرزند

اين سخن كه خداوند فرزندى دارد بدون شك زائيده افكار ناتوان انسانهايى است كه خدا را در همه چيز با وجود محدود خودشان مقايسه مى‏كردند.

انسان به دلائل مختلفى نياز به وجود فرزند دارد: از يك سو عمرش محدود است و براى ادامه نسل تولد فرزند لازم است.

از سوى ديگر قدرت او محدود است، و مخصوصا به هنگام پيرى و ناتوانى نياز به معاونى دارد كه به او در كارهايش كمك كند.

از سوى سوم جنبه‏هاى عاطفى، و روحيه انس‏طلبى، ايجاب مى‏كند كه انسان مونسى در محيط زندگى خود داشته باشد كه آن هم بوسيله فرزندان تامين مى‏گردد.

بديهى است هيچيك از اين امور در مورد خداوندى كه آفريننده عالم هستى و قادر بر همه چيز و ازلى و ابدى است مفهوم ندارد.

بعلاوه داشتن فرزند لازمه‏اش جسم بودن است كه خدا از آن نيز منزه مى‏باشد «1».

2- تفسير جمله" كُنْ فَيَكُونُ"

اين تعبير در آيات متعددى از قرآن آمده است، از جمله سوره آل عمران‏

(1) در اين زمينه در سوره انبياء ذيل آيه 26 (جلد سيزدهم تفسير نمونه) نيز بحث كرده‏ايم.