تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 434
نمايش فراداده

و اگر اراده كند اين دوران تكاملى در كمتر از يك هزارم ثانيه صورت گيرد، مسلما همان گونه خواهد شد، چه اينكه اراده او علت تامه براى آفرينش است، و ميان علت تامه و وجود معلول هيچگونه فاصله‏اى نمى‏تواند باشد.

3- چگونه چيزى از عدم به وجود مى‏آيد؟

كلمه" بديع" از ماده" بدع" به معنى بوجود آوردن چيزى بدون سابقه است و اين مى‏رساند كه خداوند، آسمانها و زمين را بدون هيچ ماده و نمونه قبلى به وجود آورده است.

اكنون اين سؤال پيش مى‏آيد كه مگر مى‏شود چيزى از عدم به وجود آيد، عدم كه نقيض وجود مى‏باشد چگونه مى‏تواند علت و منشا وجود باشد؟ و آيا راستى مى‏توان باور كرد كه نيستى مايه هستى گردد؟ اين همان ايراد ماديها در مساله" ابداع" است و از آن نتيجه مى‏گيرند كه ماده اصلى جهان ازلى و ابدى است و مطلقا موجود و معدوم نمى‏شود.

پاسخ:

در مرحله اول عين اين ايراد به خود ماديها نيز وارد مى‏شود.

توضيح اينكه: آنها معتقدند ماده اين جهان قديم و ازلى است و تا بحال چيزى از آن كم نشده، و اينكه مى‏بينيم جهان تا حال تغييراتى پيدا كرده تنها" صورت" آن است كه دائما در تغيير است، نه اصل ماده، از آنان مى‏پرسيم:

صورت فعلى ماده كه قبلا به طور مسلم وجود نداشته چگونه به وجود آمد؟ آيا از عدم بوجود آمد؟ اگر چنين است پس چگونه" عدم" مى‏تواند منشا" وجود" صورت گردد؟ (دقت كنيد).

مثلا: نقاشى منظره زيبايى را با قلم و رنگ بر روى كاغذ ترسيم مى‏كند، ماديها مى‏گويند: ماده رنگى آن موجود بوده، ولى اين منظره و اين" صورت"