تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 435
نمايش فراداده

كه قبلا وجود نداشته چگونه به وجود آمده است؟

هر پاسخ كه آنها براى پيدا شدن" صورت" از" عدم" دادند، همان پاسخ را در مورد" ماده" خواهيم گفت.

و در مرحله ثانى بايد توجه داشت كه اشتباه از ناحيه كلمه" از" به وجود آمده است، آنها خيال مى‏كنند اينكه مى‏گوئيم" عالم" از" نيستى به هستى آمده مثل اين است كه مى‏گوئيم" ميز"" از" چوب" ساخته شده است كه در ساختن ميز چوب بايد قبلا موجود باشد تا ميز ساخته شود، در صورتى كه معنى جمله" عالم از نيستى به هستى آمده" اين نيست، بلكه به اين معنى است كه" عالم قبلا وجود نداشت سپس موجود شد" آيا در اين عبارت تضاد و تناقضى مى‏بينيد؟.

و به تعبير فلسفى: هر موجود ممكن (آنكه از ذات خود هستى ندارد) از دو جنبه تشكيل شده است:" ماهيت و وجود"" ماهيت" عبارت از" معنى اعتبارى" است كه نسبت آن به وجود و عدم مساوى است به عبارت ديگر قدر مشتركى كه از ملاحظه وجود و عدم چيزى به دست مى‏آيد" ماهيت" ناميده مى‏شود، مثلا اين درخت سابقا نبوده و فعلا هست فلانى سابقا وجود نداشت فعلا وجود پيدا كرده آنچه را كه مورد دو حالت وجود و عدم قرار داديم" ماهيت" است.

بنا بر اين معنى اين سخن كه" خداوند عالم را از عدم به وجود آورده" اين مى‏شود كه خداوند ماهيت را از حال عدم به حال وجود آورد و به تعبير ديگر لباس" وجود" بر اندام" ماهيت" پوشانيد «1».

(1) براى توضيح بيشتر به كتاب" آفريدگار جهان" مراجعه فرمائيد.