تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 53
نمايش فراداده

مى‏رود، ولى مالكيت خدا نسبت به جهان هستى مالكيت حقيقى است، و آن پيوند و ارتباط خاص موجودات با خدا است كه اگر يك لحظه از او بريده شوند نابود مى‏شوند، همانگونه كه اگر رابطه لامپهاى برق با كارخانه اصلى بريده شود روشنايى در همان لحظه محو و نابود خواهد شد.

و تعبير ديگر اين مالكيت نتيجه خالقيت و ربوبيت است، آن كس كه موجودات را آفريده و تحت حمايت خود پرورش مى‏دهد، و لحظه به لحظه فيض وجود و هستى به آنها مى‏بخشد، مالك حقيقى موجودات است.

نمونه ضعيفى از مالكيت حقيقى را در خودمان نسبت به اعضاء پيكرمان مى‏توانيم پيدا كنيم، ما مالك چشم و گوش و قلب و اعصاب خويش هستيم، نه به معنى مالكيت اعتبارى، بلكه يك نوع مالكيت حقيقى كه از ارتباط و پيوند و احاطه سرچشمه مى‏گيرد.

در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه مگر خداوند مالك تمام اين جهان نيست كه ما از او تعبير به" مالك روز جزا" مى‏كنيم؟

پاسخ اين سؤال با توجه به يك نكته روشن مى‏شود و آن اينكه مالكيت خداوند گر چه شامل" هر دو جهان" مى‏باشد، اما بروز و ظهور اين مالكيت در قيامت بيشتر است، چرا كه در آن روز همه پيوندهاى مادى و مالكيتهاى اعتبارى بريده مى‏شود، و هيچكس در آنجا چيزى از خود ندارد، حتى اگر شفاعتى صورت گيرد باز به فرمان خدا است، يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ:" روزى كه هيچكس مالك هيچ چيز براى كمك بديگرى نيست، و همه كارها به دست خدا است" (سوره انفطار آيه 19).

به تعبير ديگر انسان در اين دنيا گاه به كمك ديگرى مى‏شتابد، با زبانش از او دفاع مى‏كند، با اموالش از او حمايت مى‏نمايد، با نفرات و قدرتش به كمكش برمى‏خيزد، و گاه با طرحها و نقشه‏هاى گوناگون، او را زير پوشش حمايت‏