تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 570
نمايش فراداده

دستگاههاى منظم از سوى ديگر، متوجه مبدء علم و قدرت يگانه و يكتايى مى‏شويم كه اين همه آوازه‏ها از او است.

فى المثل هنگامى كه هر يك از پرده‏هاى هفتگانه چشم را با ساختمان ويژه و ظريفش بررسى مى‏كنيم مى‏دانيم كه طبيعت بى‏شعور و كور و كر محال است بتواند مبدء چنين اثر بديعى باشد، سپس هنگامى كه همكارى و هماهنگى اين پرده‏هاى هفتگانه را با يكديگر، و هماهنگى مجموع چشم را با كل بدن انسان و هماهنگى يك انسان را با ساير انسانها، و هماهنگى كل جامعه انسانيت را با مجموعه نظام هستى در نظر مى‏گيريم مى‏دانيم كه همه اينها از يك جا سرچشمه گرفته است، و همه آثار قدرت يك ذات پاك است.

آيا يك شعر زيبا و نغز و پر محتوى ما را به ذوق و قريحه سرشار شاعر هدايت نمى‏كند؟

و آيا هماهنگى كامل قطعه‏هاى شعر موجود در يك ديوان با يكديگر دليل بر اين نيست كه همه از قريحه يك شاعر توانا تراوش كرده؟! با در نظر گرفتن اين مقدمه فشرده و كوتاه به تفسير آيه باز مى‏گرديم:

در اين آيه به شش بخش از آثار نظم در جهان هستى كه هر كدام آيت و نشانه‏اى از آن مبدء بزرگ است اشاره شده:

1-" در آفرينش آسمان و زمين ..." (إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...).

آرى آفرينش اين آسمان پرشكوه، و اينهمه كرات عالم بالا يعنى مليونها مليون آفتاب درخشان، و هزاران هزار ستارگان ثابت و سيار كه در يك شب تاريك و پرستاره با چشمك‏زدنهاى پر معنى خود با ما سخن مى‏گويند، و يا در پشت تلسكوپهاى عظيم خود را به ما نشان مى‏دهند، با آن نظام دقيق و عجيب خود، كه سراسر آنها را همچون حلقه‏هاى يك رشته زنجير به هم پيوسته است، و همچنين‏