تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 588
نمايش فراداده

أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا) «1».

قرآن بلافاصله اين منطق خرافى و تقليد كوركورانه از نياكان را با اين عبارت كوتاه و رسا محكوم مى‏كند:" آيا نه اين است كه پدران آنها چيزى نمى‏فهميدند و هدايت نيافتند"؟! (أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ).

يعنى اگر نياكان آنها دانشمندان صاحبنظر و افراد هدايت يافته‏اى بودند جاى اين بود كه از آنها تبعيت شود، اما با اينكه مى‏دانند آنها مردمى نادان و بى سواد و موهوم‏پرست بودند پيروى آنها چه معنى دارد؟ آيا مصداق تقليد جاهل از جاهل نيست؟! مساله قوميت و تعصبهاى قومى مخصوصا آنجا كه به نياكان مربوط مى‏شود از روز نخست در ميان مشركان عموما، و در ميان غير آنها غالبا وجود داشته است و تا امروز هم چنان ادامه دارد.

ولى خداپرست با ايمان اين منطق را رد مى‏كند و قرآن مجيد در موارد بسيارى پيروى و تعصب كوركورانه از نياكان را شديدا مذمت كرده است و اين منطق را كه انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پيروى كند كاملا مردود مى‏شناسد.

اصولا پيروى از پيشينيان اگر به اينصورت باشد كه انسان عقل و فكر خود را دربست در اختيار آنها بگذارد اين كار نتيجه‏اى جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت، چرا كه معمولا نسلهاى بعد از نسلهاى پيشين با تجربه‏تر و آگاهترند.

ولى متاسفانه اين طرز فكر جاهلى هنوز در ميان بسيارى از افراد و ملتها حكومت مى‏كند كه نياكان خود را همچون" بت" مى‏پرستند، يك مشت آداب و سنن خرافى را به عنوان اينكه" آثار پيشينيان" است بدون چون و چرا

(1)" الفينا" به معنى يافتيم و برخورد كرديم مى‏باشد.