تفسیر نمونه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
مىپذيرند، و لفافههاى فريبندهاى همچون حفظ مليت و اسناد تاريخى يك ملت بر آن مىپوشانند.اين طرز فكر يكى از عوامل بسيار مؤثر انتقال خرافات از نسلى به نسل ديگر است.البته هيچ مانعى ندارد كه نسلهاى آينده آداب و سنن گذشتگان را مورد تحليل و بررسى قرار دهند، آنچه با عقل و منطق سازگار است با نهايت احترام حفظ كنند و آنچه خرافه و موهوم و بى اساس است دور بريزند، چه كارى از اين بهتر؟ و اين گونه نقادى در آداب و سنن پيشين شايسته نام حفظ اصالت ملى و تاريخى است، اما تسليم همه جانبه و كوركورانه در برابر آنها چيزى جز خرافه پرستى و ارتجاع و حماقت نيست.قابل توجه اينكه در باره نياكان آنها در آيه فوق مىخوانيم: آنها نه چيزى مىفهميدند، و نه هدايت يافته بودند: يعنى از دو كس مىتوان پيروى كرد: كسى كه خود داراى علم و عقل و دانشى باشد، و كسى كه اگر خودش دانشمند نيست هدايت دانشمندى را پذيرفته است.اما پيشينيان آنها نه خود مردى آگاه بودند، و نه رهبر و هدايت كنندهاى آگاه داشتند، و مىدانيم تقليدى كه خلق را بر باد مىدهد همين تقليد نادان از نادان است كه" اى دو صد لعنت بر اين تقليد باد"!.در آيه بعد به بيان اين مطلب مىپردازد كه چرا اين گروه در برابر اين دلائل روشن انعطافى نشان نمىدهند؟ و هم چنان بر گمراهى و كفر اصرار مىورزند؟مىگويد: مثال تو در دعوت اين قوم بىايمان به سوى ايمان و شكستن سد تقليدهاى كوركورانه همچون كسى است كه گوسفندان و حيوانات را (براى نجات از خطر) صدا مىزند ولى آنها جز سر و صدا چيزى را درك نمىكنند" (وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ