اين نماز همان نماز خوف است كه فقهاء در كتابهاى فقهى به طور مشروح، پيرامون آن بحث كردهاند، بنا بر اين آيه فوق تاكيد بر اين معنى دارد كه محافظت بر نمازها، تنها در حال امنيت نيست، بلكه در همه حال بايد نماز را بجا آورد تا پيوند بندگان با آفريدگار جهان، هميشه بر قرار باشد و به يقين از اين طريق نقطه اتكاء و اميدى براى انسان به وجود مىآيد، و او را در غلبه بر مشكلات، پيروز خواهد ساخت.
ممكن است كسانى تصور كنند كه تا اين حد اصرار و تاكيد در باره نماز يك نوع سختگيرى محسوب مىشود و شايد انسان را از وظائف خطيرى كه براى دفاع از خود در چنين لحظات دارد غافل سازد.
در حالى كه اين يك اشتباه بزرگ است معمولا انسان در اين حالات بيش از هر چيز نياز به تقويت روحيه دارد و اگر ترس و وحشت و ضعف روحيه بر او غلبه كند شكست او تقريبا قطعى خواهد بود، چه عملى بهتر از نماز و پيوند با خدايى كه فرمانش در تمام جهان هستى نافذ است و همه چيز در برابر اراده او سهل و آسان است، مىتواند روحيه سربازان مجاهد يا كسانى كه مواجه با خطرى شدهاند را تقويت كند! گذشته از اين شواهد فراوانى در مجاهدات مسلمين صدر اول ديده مىشود، در اخبار مربوط به جنگ چهارم مسلمانان با صهيونيستها كه در رمضان سال 1393- هجرى قمرى- روى داد مىخوانيم كه توجه سربازان اسلام به نماز و مبانى اسلام اثر فوق العادهاى در تقويت روحى آنها و پيروزى بر دشمن داشت.