پيش از آنكه به تفسير اين آيات بپردازيم، لازم است به گوشهاى از تاريخ بنى اسرائيل كه اين آيات ناظر به آن است اشاره كنيم:
قوم يهود كه در زير سلطه فرعونيان ضعيف و ناتوان شده بودند بر اثر رهبريهاى خردمندانه موسى (ع) از آن وضع اسفانگيز نجات يافته و به قدرت و عظمت رسيدند.
خداوند به بركت اين پيامبر نعمتهاى فراوانى به آنها بخشيده كه از جمله صندوق عهد بود- كه به زودى در باره تاريخچه و محتويات آن بحث خواهيم كرد.
قوم يهود با حمل اين صندوق در جلوى لشكر يك نوع اطمينان خاطر و توانايى روحى پيدا مىكردند و اين قدرت و عظمت تا مدتى بعد از موسى (ع) ادامه داشت ولى همين پيروزيها و نعمتها كم كم باعث غرور آنها شد و تن به قانون شكنى دادند، سرانجام به دست فلسطينيان شكستخورده و قدرت و نفوذ خويش را همراه صندوق عهد از دست دادند به دنبال آن چنان دچار پراكندگى و اختلاف شدند كه در برابر كوچكترين دشمنان قدرت دفاع نداشتند تا جايى كه دشمنان گروه كثيرى از آنها را از سرزمين خود بيرون راندند و حتى فرزندان آنها را به اسارت گرفتند.
اين وضع سالها ادامه داشت تا آنكه خداوند پيامبرى به نام" اشموئيل" را براى نجات و ارشاد آنها برانگيخت آنها نيز كه از ظلم و جور دشمنان به تنگ آمده بودند و دنبال پناهگاهى مىگشتند گرد او اجتماع كردند و از او خواستند رهبر و اميرى براى آنها انتخاب كند تا همگى تحت فرمان و هدايت او يك دل و يك رأى با دشمن نبرد كنند تا عزت از دست رفته را باز يابند.
اشموئيل كه به روحيات و سستهمتى آنان به خوبى آشنا بود در جواب گفت از آن بيم دارم كه چون فرمان جهاد در رسد از دستور امير و رهبر خود سرپيچى