طالوت كيست؟ - تفسیر نمونه جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نمونه - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كنيد و از مقابله و پيكار با دشمن شانه خالى نمائيد.

آنها گفتند چگونه ممكن است ما از فرمان امير سرباز زنيم و از انجام وظيفه دريغ نمائيم در حالى كه دشمن ما را از وطن خود بيرون رانده و سرزمينهاى ما را اشغال نموده و فرزندان ما را به اسارت برده است!" اشموئيل" كه ديد جمعيت با تشخيص درد به سراغ طبيب آمده‏اند و گويا رمز عقب‏ماندگى خود را درك كرده‏اند. به درگاه خداوند روى آورده و خواسته قوم را به پيشگاه وى عرضه داشت، به او وحى شد كه" طالوت" را به پادشاهى ايشان برگزيدم.

اشموئيل عرض كرد خداوندا من هنوز طالوت را نديده و نمى‏شناسم.

وحى آمد ما او را به جانب تو خواهيم فرستاد، هنگامى كه او نزد تو آمد فرماندهى سپاه را به او واگذار و پرچم جهاد را به دست وى بسپار.

طالوت كيست؟

طالوت مردى بلند قامت و تنومند و خوش‏اندام بود اعصابى محكم و نيرومند داشت از نظر قواى روحى نيز بسيار زيرك، دانشمند و با تدبير بود بعضى علت انتخاب نام طالوت را براى وى همان طول قامت او مى‏دانند ولى با اين همه شهرتى نداشت و با پدرش در يكى از دهكده‏ها در ساحل رودخانه‏اى مى‏زيست و چهار پايان پدر را به چرا مى‏برد و كشاورزى مى‏كرد.

روزى بعضى از چهار پايان در بيابان گم شدند طالوت به اتفاق يكى از دوستان خود به جستجوى آنها در اطراف رودخانه به گردش در آمد اين وضع تا چند روز ادامه يافت تا اينكه به نزديك شهر" صوف" رسيدند.

دوست وى گفت ما اكنون به سرزمين" صوف" شهر اشموئيل پيامبر رسيده‏ايم بيا نزد وى رويم شايد در پرتو وحى و فروغ رأى به گم شده خويش راه يابيم، هنگامى كه وارد شهر شدند با اشموئيل برخورد كردند همين كه چشمان‏

/ 655