تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 655/ 4
نمايش فراداده

اموال مردم به ناحق) گذاشته كه بعضى از مردم، آن را حق خود مى‏شمرند به گمان اينكه به حكم قاضى، آن را به چنگ آورده‏اند، مى‏فرمايد:" براى خوردن قسمتى از اموال مردم به گناه، بخشى از آن را به قضات ندهيد در حالى كه مى‏دانيد" (وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) «1».

" تدلوا" از ماده" ادلاء"، در اصل به معنى فرستادن دلو در چاه براى بيرون آوردن آب است و اين تعبير زيبايى است كه در مواقعى كه انسان تسبيب اسبابى مى‏كند كه به منظور خاصى نايل گردد به كار مى‏رود.

در تفسير اين جمله دو احتمال وجود دارد:

نخست اينكه: منظور آن است كه بخشى از مال را به صورت هديه يا رشوه (و هر دو در اينجا يكى است) به قضات دهند كه بقيه را تملك كنند، قرآن مى‏گويد:

گر چه ظاهرا در اينجا به حكم قاضى مال را به چنگ آورده‏ايد، ولى اين اكل مال به باطل است و گناه.

دوم اينكه: منظور آن است كه مسائل مالى را براى سوء استفاده به نزد حكام نبريد، مثل اينكه امانتى، يا اموال يتيم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامى كه طرف مطالبه مى‏كند، او را به نزد قاضى ببرند، و چون دليل و شاهدى ندارد، اموالش را به حكم قاضى تملك كند، اين كار نيز گناه است و اكل مال به باطل.

مانعى ندارد كه آيه مفهوم گسترده‏اى داشته باشد كه هر دو در جمله لا تدلوا جمع باشد، هر چند هر يك از مفسران در اينجا احتمالى را پذيرفته‏اند.

جالب اينكه در حديثى از پيامبر اكرم (ص) مى‏خوانيم كه فرمود: انما انا بشر و انما ياتينى الخصم فلعل بعضكم ان يكون الحن بحجته من بعض فاقضى له فمن قضيت له بحق مسلم، فانما هى قطعة من نار فليحملها او ليذرها.

" من بشرى مثل شما هستم (و مامورم طبق ظاهر ميان شما داورى كنم) گاه‏

1) جمله" تدلوا" عطف بر" تاكلوا" است، بنا بر اين مفهوم آن، لا تدلوا مى‏شود.