نفرند، ولى هنگامى كه در جنگ پيروز شديم و اسيران فراوانى از آنها گرفتيم به ما خبر دادند كه آنها هزار نفر بودند «1».
سپس مىافزايد:" خداوند هر كس را بخواهد با يارى خود تقويت مىكند" (وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ).
همانگونه كه بارها گفتهايم خواست و مشيت خدا بى حساب نيست و همواره آميخته با حكمت او است، و تا شايستگىهايى در افراد نباشد آنها را تاييد و تقويت نمىكند.
قابل توجه اينكه: تاييد و پيروزى خداوند در اين حادثه تاريخى، نسبت به مسلمانان دو جانبه بود، هم يك" پيروزى نظامى" بود و هم يك" پيروزى منطقى" از اين نظر پيروزى نظامى بود كه ارتش كوچكى با نداشتن امكانات كافى بر ارتشى كه چند برابر او بود و از امكانات فراوانى بهره مىگرفت پيروز شد.
و اما پيروزى منطقى از اين نظر بود كه خداوند صريحا اين پيروزى را قبل از آغاز جنگ به مسلمانان وعده داده بود، و اين دليلى بر حقانيت اسلام شد.
در پايان آيه مىفرمايد:" در اين عبرتى است براى صاحبان چشم و بينش" (إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ).
آرى آنها كه چشم بصيرت دارند، و حقيقت را آن چنان كه هست مىبينند از اين پيروزى همه جانبه افراد با ايمان درس عبرت مىگيرند و مىدانند سرمايه اصلى پيروزى ايمان است و ايمان «2».
1) تفسير قرطبى، جلد 2 صفحه 1268. 2)" عبرة" در اصل از ماده" عبور" گرفته شده است كه به معنى گذشتن از حالى به حال ديگر يا از جايى به جاى ديگر است، و به اشك چشم" عبرة" (بر وزن حسرت) مىگويند زيرا از چشم عبور مىكند و به كلمات كه از زبانها و گوشها مىگذرد نيز عبارت مىگويند، و عبرت گرفتن از حوادث نيز به خاطر آن گفته مىشود كه انسان از آنچه مىبيند مىگذرد و از حقايقى در پشت سر آن آگاه مىشود.