تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 655/ 489
نمايش فراداده

چه آرزوى باطل و چه وعده محالى؟! در حالى كه اينها از ترس جان خود، حالت دفاعى به خويش گرفته‏اند و مشغول حفر خندق هستند و با آن دشمن محدود، ياراى جنگ ندارند، خيال فتح كشورهاى بزرگ جهان را در سر مى‏پرورانند، در اين موقع آيات مورد بحث نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسير: همه چيز به دست اوست!

در آيات قبل سخن از امتيازاتى بود كه اهل كتاب (يهود و نصارى) براى خود قايل بودند و خود را از خاصان خداوند مى‏پنداشتند (علاوه بر اين مدعى بودند حاكميت و مالكيت نيز از آن آنها است) خداوند در اين دو آيه ادعاى باطل آنان را با اين بيان جالب رد مى‏كند، مى‏فرمايد:" بگو: بارالها! مالك ملكها تويى، تو هستى كه به هر كس بخواهى و شايسته بدانى حكومت مى‏بخشى و از هر كس بخواهى حكومت را جدا مى‏سازى" (قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ).

" هر كس را بخواهى بر تخت عزت مى‏نشانى، و هر كس را اراده كنى بر خاك مذلت قرار مى‏دهى" (وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ).

و در يك جمله" كليد تمام خوبيها به دست تواناى تو است، زيرا تو بر هر چيز توانايى" (بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ).

ناگفته پيدا است كه منظور از اراده و مشيت الهى در اين آيه اين نيست كه بدون حساب و بى دليل چيزى را به كسى مى‏بخشد و يا از او مى‏گيرد، بلكه مشيت او از روى حكمت و مراعات نظام و مصلحت و حكمت جهان آفرينش و عالم انسانيت است و گاه اين حكومتها به خاطر شايستگى‏ها است، و گاه حكومت ظالمان هماهنگ ناشايستگى امتها است.