همانگونه كه در شان نزول آمد، اين آيات ناظر به كسانى است كه ولادت حضرت مسيح (ع) را بدون پدر، دليل بر فرزندى او نسبت به خدا، و يا الوهيتش مىگرفتند، آيه نخست مىگويد:" مثل عيسى نزد خدا همچون مثل آدم است كه او را از خاك آفريد، سپس به او فرمود: موجود باش، او نيز بلافاصله موجود شد"! (إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ).
و با اين استدلال كوتاه و روشن، به ادعاى آنها پاسخ مىگويد كه اگر مسيح (ع) بدون پدر به دنيا آمد، جاى تعجب نيست، و دليل بر فرزندى خدا يا عين خدا بودن نمىباشد، زيرا موضوع آفرينش آدم (ع)، از اين هم شگفتانگيزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنيا آمد، سپس به غافلان مىفهماند: كه هر كارى در برابر اراده حق، سهل و آسان است تنها كافى است بفرمايد:" موجود باش، آن هم موجود مىشود".
اصولا مشكل و آسان نسبت به مخلوقات است كه قدرت محدودى دارند و اما آن كس كه قدرتش نامحدود است، تقسيم كارها به مشكل و آسان، براى او مفهومى ندارد براى او آفريدن يك برگ، يا آفرينش يك جنگل در هزاران كيلومتر يكسان است، و آفرينش يك ذره خاك با منظومه شمسى، مساوى است.
در دومين آيه براى تاكيد آنچه در آيات قبل آمد، مىفرمايد:" اينها را (كه در باره حضرت مسيح (ع) و چگونگى ولادت او و مقاماتش) بر تو مىخوانيم حقى است از سوى پروردگارت، و چون حق است، هرگز از ترديد كنندگان در آن مباش" (الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ).