تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 655/ 575
نمايش فراداده

تفسير: نفى الوهيت مسيح

‏ همانگونه كه در شان نزول آمد، اين آيات ناظر به كسانى است كه ولادت حضرت مسيح (ع) را بدون پدر، دليل بر فرزندى او نسبت به خدا، و يا الوهيتش مى‏گرفتند، آيه نخست مى‏گويد:" مثل عيسى نزد خدا همچون مثل آدم است كه او را از خاك آفريد، سپس به او فرمود: موجود باش، او نيز بلافاصله موجود شد"! (إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ).

و با اين استدلال كوتاه و روشن، به ادعاى آنها پاسخ مى‏گويد كه اگر مسيح (ع) بدون پدر به دنيا آمد، جاى تعجب نيست، و دليل بر فرزندى خدا يا عين خدا بودن نمى‏باشد، زيرا موضوع آفرينش آدم (ع)، از اين هم شگفت‏انگيزتر بود، او بدون پدر و مادر به دنيا آمد، سپس به غافلان مى‏فهماند: كه هر كارى در برابر اراده حق، سهل و آسان است تنها كافى است بفرمايد:" موجود باش، آن هم موجود مى‏شود".

اصولا مشكل و آسان نسبت به مخلوقات است كه قدرت محدودى دارند و اما آن كس كه قدرتش نامحدود است، تقسيم كارها به مشكل و آسان، براى او مفهومى ندارد براى او آفريدن يك برگ، يا آفرينش يك جنگل در هزاران كيلومتر يكسان است، و آفرينش يك ذره خاك با منظومه شمسى، مساوى است.

در دومين آيه براى تاكيد آنچه در آيات قبل آمد، مى‏فرمايد:" اينها را (كه در باره حضرت مسيح (ع) و چگونگى ولادت او و مقاماتش) بر تو مى‏خوانيم حقى است از سوى پروردگارت، و چون حق است، هرگز از ترديد كنندگان در آن مباش" (الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ).