تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 655/ 594
نمايش فراداده

جمعى بودند كه احكام خدا را طبق" منافع" يا" تعصبهاى" خود تحريف مى‏كردند، و از نظر منطق اسلام كسى كه از چنين افرادى دانسته پيروى بدون قيد و شرط كند يك نوع عبوديت و پرستش نسبت به آنها انجام داده است.

دليل اين موضع روشن است زيرا قانونگذارى و تشريع حلال و حرام مربوط به خدا است هر كس ديگرى را در اين موضوع صاحب اختيار بداند او را شريك خدا قرار داده است.

مفسران در ذيل اين آيه چنين نقل كرده‏اند كه:" عدى بن حاتم" كه قبلا مسيحى بود و سپس اسلام آورد بعد از نزول اين آيه از كلمه" اربابا" (خدايان) اين چنين فهميد كه قرآن مى‏گويد اهل كتاب بعضى از علماى خود را مى‏پرستند، لذا به پيغمبر عرض كرد: ما هيچگاه در زمان سابق علماى خود را عبادت نمى‏كرديم! پيامبر فرمود: آيا مى‏دانستيد كه آنها به ميل خود احكام خدا را تغيير مى‏دهند و شما از آنها پيروى مى‏كرديد؟

" عدى" گفت: آرى.

پيامبر (ص) فرمود: اين همان پرستش و عبوديت است! «1».

در حقيقت اسلام بردگى و استعمار فكرى را يك نوع" عبوديت و پرستش" مى‏داند و به همان شدتى كه با شرك و بت پرستى مبارزه مى‏كند با استعمار فكرى كه شبيه بت پرستى است نيز مى‏جنگد.

ولى بايد توجه داشت كه" ارباب" صيغه جمع است بنا بر اين نمى‏توان تنها از اين آيه نهى از پرستش عيسى را استفاده كرد ولى ممكن است منظور از آيه هم نهى از عبوديت مسيح باشد و هم از عبوديت دانشمندان منحرف! سپس در پايان آيه مى‏فرمايد:" اگر آنها (بعد از اين دعوت منطقى به سوى‏

1) مجمع البيان، ذيل آيه مورد بحث.