تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 655/ 615
نمايش فراداده

(قُلْ إِنَّ الْهُدى‏ هُدَى اللَّهِ).

در اين جمله به اصطلاح معترضه كه در لابلاى سخنان يهود قرار گرفته، خداوند پاسخ پر معنى و كوتاهى به آنها مى‏دهد كه اولا هدايت از ناحيه خدا است و در انحصار نژاد و قوم خاصى نيست و هيچ لزومى ندارد كه پيامبر (ص) تنها از يهود باشد، و ثانيا آنها كه مشمول هدايت الهى شده‏اند با اين توطئه‏ها متزلزل نخواهند شد.

بار ديگر به ادامه سخنان يهود باز مى‏گردد، و مى‏فرمايد، آنها گفتند:" هرگز باور نكنيد به كسى همانند شما (كتاب آسمانى) داده شود، (بلكه نبوت مخصوص شما است) و همچنين تصور نكنيد آنها مى‏توانند در پيشگاه پروردگارتان با شما بحث و گفتگو كنند" (أَنْ يُؤْتى‏ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ). «1»

به اين ترتيب روشن مى‏شود كه آنها گرفتار خود برتربينى عجيبى بودند خود را بهترين نژادهاى جهان مى‏پنداشتند و نبوت و همچنين عقل و درايت و منطق و استدلال را از آن خود فكر مى‏كردند و با اين منطق واهى مى‏خواستند در هر دو جنبه براى خود مزيتى بر ديگران قائل شوند.

در پايان آيه خداوند جواب محكمى به آنها مى‏دهد و با بى اعتنايى به آنها روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏فرمايد:" بگو: فضل و موهبت به دست خدا است و به هر كس بخواهد و شايسته ببيند مى‏دهد و خداوند واسع (داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شايسته) مى‏باشد" (قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ).

يعنى، بگو: مواهب الهى اعم از مقام والاى نبوت و همچنين موهبت عقل و منطق و افتخارات ديگر همه از ناحيه او است، و به شايستگان مى‏بخشد. هيچ كس‏

1) در آغاز اين جمله، جمله‏اى در تقدير است و آن" و لا تصدقوا" (تصديق نكنيد) بوده است، يا جمله" و لا تؤمنوا" (ايمان نياوريد)، يعنى باور نكنيد كتاب آسمانى همانند شما به كسى داده شده باشد.