تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 655/ 634
نمايش فراداده

پرستش كنيد. ناگفته پيدا است كه اسلام در اينجا مانند بسيارى از موارد ديگر به معنى وسيع كلمه يعنى تسليم در برابر فرمان خدا و ايمان و توحيد به كار رفته است، يعنى چگونه ممكن است پيامبرى پيدا شود و نخست مردم را به ايمان و توحيد دعوت كند سپس راه شرك را به آنها نشان دهد و يا اينكه چگونه ممكن است پيامبرى نتايج زحمات پيامبران ديگر را كه به اسلام دعوت كرده‏اند بر باد دهد و آنها را متوجه كفر و شرك سازد؟! آيه ضمنا اشاره سربسته‏اى به معصوم بودن پيامبران و عدم انحراف آنها از مسير فرمان خدا مى‏كند «1».

نكته: بشر پرستى ممنوع است.

آيات فوق با صراحت تمام هر گونه پرستش غير خدا و مخصوصا بشر پرستى را محكوم مى‏سازد و روح آزادگى و استقلال شخصيت را در انسان پرورش مى‏دهد همان روحى كه بدون آن شايسته نام انسان نخواهد بود.

در طول تاريخ افراد زيادى را مى‏شناسيم كه پيش از آنكه به قدرت برسند چهره‏اى معصومانه داشتند و مردم را به حق و عدالت و حريت، آزادگى و ايمان دعوت مى‏كردند اما هنگامى كه پايه‏هاى قدرت آنها در اجتماع محكم شد كم كم مسير خود را تغيير داده و گرايش به فرد پرستى و دعوت به سوى خويش كردند.

در حقيقت يكى از طرق شناسايى" داعيان حق" و" داعيان باطل" همين است كه داعيان حق كه در رأس آنها پيامبران و امامان قرار داشتند در آن روز كه‏

1) در قرائت معروفى كه متن قرآن فعلى طبق آن است جمله" وَ لا يَأْمُرَكُمْ" به صورت منصوب (با فتح راء) خواند شده و در حقيقت عطف به جمله" يُؤْتِيَهُ اللَّهُ" در آيه قبل است و" لا" به عنوان تاكيد" ما" نافيه كه در آيه قبل مى‏باشد ذكر شده، بنا بر اين جمله چنين مى‏شود:" و ما كان لبشر ان يامركم ان تتخذوا الملائكة و النبيين اربابا".