او را مورد محبت قرار مىداد، ولى او در باطن مرد منافقى بود، در يك ماجرا زراعت بعضى مسلمانان را آتش زد و چهارپايان آنان را كشت (و به اين ترتيب پرده از روى كار او برداشته شد) در اينجا آيات فوق نازل شد «1».
2- بعضى ديگر از ابن عباس، نقل كردهاند كه آيات مزبور در يكى از جنگهاى اسلامى (سريه رجيع) نازل شده كه طى آن جمعى از مبلغان اسلام كه از طرف پيامبر (ص) براى تبليغ قبايل اطراف مدينه اعزام شده بودند، طى يك توطئه ناجوانمردانه شهيد شدند «2».
ولى شان نزول اول با مضمون آيات، تناسب بيشترى دارد، و در هر حال درسى كه از اين آيات فرا گرفته مىشود، عمومى و همگانى و براى هميشه است.
در نخستين آيه، اشاره سر بستهاى، به بعضى از منافقان كرده، مىفرمايد:
" و بعضى از مردم چنين هستند كه گفتار او در زندگى دنيا مايه اعجاب تو مىشود (ولى در باطن چنين نيست) و خداوند بر آنچه در قلب اوست گواه مىباشد، و او سرسختترين دشمنان است" (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ).
" الد" به معنى كسى است كه دشمنى شديد دارد، و اصل آن از لديد گرفته شده كه به دو طرف گردن گفته مىشود، و كنايه از كسى است كه از هر طرف روى آورد، بر دشمنى غلبه مىكند، و" خصام" معنى مصدرى دارد و به معنى خصومت
1) تفسير ابو الفتوح رازى، و بسيارى از تفاسير ديگر ذيل آيه مورد بحث. 2) تفسير ابو الفتوح رازى، جلد 2 صفحه 140 (اين شان نزول را كمتر نقل كردهاند).