ممكن است كسانى از جمله وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً:
" هيچكس را سرپرست و ياور در برابر گناهان نمىبيند" چنين استدلال كنند كه با وجود اين جمله مساله شفاعت و مانند آن به كلى منتفى خواهد بود و آيه را دليل نفى مطلق شفاعت بگيرند.
همانطور كه سابقا هم اشاره كردهايم، معنى شفاعت اين نيست كه شفيعان همانند پيامبران و امامان و صالحان دستگاه مستقلى در برابر خداوند دارند، بلكه شفاعت آنها نيز به فرمان خدا است و بدون اجازه او، و شايستگى و لياقت شفاعت شوندگان، هيچگاه اقدام به شفاعت نخواهند كرد، بنا بر اين چنين شفاعتى سرانجام به خدا باز مىگردد، و شعبهاى از ولايت و نصرت و كمك و يارى خداوند محسوب مىشود.
وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلاً (125) وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطاً (126)
125- و دين و آئين چه كسى بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كند، و نيكوكار باشد و پيرو آئين خالص و پاك ابراهيم گردد و خدا ابراهيم را بدوستى خود انتخاب كرد.
126- و آنچه در آسمانها و زمين است از آن خدا است و خداوند به هر چيزى احاطه دارد.