در آيه قبل به اين حقيقت اشاره شد كه اگر ضرورتى ايجاب كند كه دو همسر از هم جدا شوند، و چارهاى از آن نباشد، اقدام بر اين كار بىمانع است و از آينده نترسند، زيرا خداوند آنها را از فضل و كرم خود بينياز خواهد كرد، در اين آيه اضافه مىكند: ما قدرت بينياز نمودن آنها را داريم زيرا" آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ملك خدا است".
(وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ) كسى كه چنين ملك بى انتها و قدرت بىپايان دارد از بىنياز ساختن بندگان خود عاجز نخواهد بود، سپس براى تاكيد در باره پرهيزگارى در اين مورد و هر مورد ديگر، ميفرمايد:" به يهود و نصارا و كسانى كه قبل از شما داراى كتاب آسمانى بودند و همچنين به شما سفارش كردهايم كه پرهيزگارى را پيشه كنيد".
(وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ).
بعد روى سخن را بمسلمانان كرده، مىگويد: اجراى دستور تقوا به سود خود شما است، و خدا نيازى به آن ندارد" و اگر سرپيچى كنيد و راه طغيان و نافرمانى پيش گيريد، زيانى به خدا نمىرسد، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن او است، و او بينياز و درخور ستايش است".
(وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيداً).
در حقيقت غنى و بينياز بمعنى واقعى، خدا است، زيرا او" غنى بالذات" است و بينيازى غير او به كمك او است و گرنه ذاتا همه محتاج و نيازمندند،