تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 4 -صفحه : 457/ 19
نمايش فراداده

" بگو مرگى كه از آن فرار مى‏كنيد بالآخره به شما مى‏رسد".

آيا با توجه به اين واقعيت عاقلانه است كه انسان خود را از صحنه جهاد و نيل به افتخار شهادت كنار بكشد و در خانه در ميان بستر بميرد؟ به فرض كه با عدم شركت در جهاد چند روز بيشترى عمر كند و مكررات را تكرار نمايد و از پاداشهاى مجاهدان راه خدا بى‏بهره شود، به عقل و منطق نزديك است؟! اصولا مرگ يك واقعيت بزرگ است و بايد براى استقبال از مرگ توام با افتخار آماده شد.

نكته ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه آيه فوق مى‏گويد:

" هيچ چيز حتى برجهاى محكم (بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ) «1» نمى‏تواند جلو مرگ را بگيرد، سر آن نيز روشن است، زيرا مرگ بر خلاف آنچه تصور مى‏كنند از بيرون وجود انسان نفوذ نمى‏كند بلكه معمولا از درون انسان سرچشمه مى‏گيرد، چون استعدادهاى دستگاههاى مختلف بدن خواه و ناخواه محدود است، و روزى به پايان مى‏رسد، البته مرگهاى غير طبيعى از بيرون به سراغ انسان مى‏آيند، ولى مرگ طبيعى از درون، و لذا برجهاى محكم و قلعه‏هاى استوار نيز نمى‏تواند اثرى روى آن داشته باشد.

درست است كه قلعه‏هاى محكم گاهى جلو مرگهاى غير طبيعى را مى‏گيرند ولى بالآخره چه سود؟ مرگ را به طور كلى نمى‏توانند از بين ببرند، چند روز ديگر مرگ طبيعى به سراغ آدمى خواهد آمد.

(1)" مشيدة" در اصل از ماده" شيد" (بر وزن شير) به معنى گچ و مواد محكم ديگرى است كه براى استحكام بنا در آن به كار مى‏برند، و از آنجا كه در آن عصر و زمان معمولا محكمترين ماده براى استحكام بنا گچ بوده بيشتر به اين ماده اطلاق مى‏شده است، بنا بر اين" بروج مشيدة" به معنى قلعه‏هاى محكم است و اگر مى‏بينيم مشيدة به معنى مرتفع و طولانى آمده آن هم نيز به خاطر اين است كه بدون استفاده كردن از گچ و مانند آن هيچگاه نمى‏توانستند بناهاى مرتفع و طولانى بسازند.