سپس اضافه ميفرمايد:" هر روز به خيانت تازهاى از آنها پى مىبريم مگر دستهاى از آنها كه از اين جنايتها بركنارند و در اقليتند".
(وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ «1» مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ).
و در پايان به پيامبر (ص) دستور مىدهد كه" از آنها صرف نظر كند و چشم بپوشد، زيرا خداوند نيكوكاران را دوست دارد".
(فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ).
آيا منظور آن است كه از گناهان پيشين اين اقليت صالح صرفنظر كند؟
و يا از اكثريت ناصالح، ظاهر آيه، احتمال دوم را تقويت مىكند، زيرا اقليت صالح خيانتى نكردهاند كه مشمول عفو شوند، ولى بطور مسلم اين گذشت و عفو در مورد آزارهايى است كه به شخص پيامبر (ص) رسانيدند نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام كه در آنها گذشت معنى ندارد.
از مجموع آياتى كه در قرآن مجيد در باره تحريف يهود آمده است، استفاده مىشود كه آنها به انواعى از تحريف در كتاب آسمانى خود دست مىزدند، گاهى تحريف آنها تحريف معنوى بود، يعنى عباراتى كه در كتاب آسمانى آنها نازل شده بود، بر خلاف معنى واقعى آن تفسير مىكردند، الفاظ را بصورت اصلى حفظ مىنمودند و معانى آن را دگرگون مىساختند، و گاهى دست به تحريف لفظى مىزدند، و از روى استهزاء بجاى اينكه بگويند سمعنا
(1) خائنة گرچه اسم فاعل است ولى در اينجا معنى مصدرى دارد و مساوى با خيانت است و در ادبيات عرب اين موضوع سابقه دارد كه اسم فاعل به معنى مصدرى مىآيد مانند عافية و خاطية، و اين احتمال را نيز دادهاند كه خائنة صفت طائفه مىباشد كه در تقدير است.