تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 4 -صفحه : 457/ 351
نمايش فراداده

سوره المائدة (5): آيات 30 تا 31

فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ (30) فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتى‏ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ (31)

ترجمه

30- نفس سركش تدريجا او را مصمم به كشتن برادر كرد، و او را كشت، و از زيانكاران شد.

31- سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين جستجو (و كند و كاو) مى‏كرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند، او گفت: واى بر من! آيا من نمى‏توانم مثل اين زاغ باشم و جسد برادر خود را دفن كنم، و سرانجام (از ترس رسوايى و بر اثر فشار و جدان از كار خود) پشيمان شد.

تفسير: پرده‏پوشى بر جنايت

‏ در اين آيات دنباله ماجراى فرزندان آدم تعقيب شده است نخست ميگويد:

نفس سركش قابيل او را مصمم به كشتن برادر كرد و او را كشت.

(فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ).

با توجه به اينكه" طوع" در اصل بمعنى رام شدن چيزى است، از اين جمله چنين استفاده ميشود كه بعد از قبولى عمل" هابيل"، طوفانى در دل" قابيل" به وجود آمد از يك سو آتش حسد هر دم در دل او زبانه مى‏كشيد، و او را به‏