نيز از همين ريشه است (براى توضيح بيشتر به جلد پنجم صفحه 183 مراجعه فرمائيد).
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (18)
18- و غير از خدا چيزهايى را پرستش مىكنند كه نه به آنها زيان مىرساند و نه سودى به آنان مىدهد، و مىگويند اينان شفيعان ما نزد خدا هستند بگو: آيا خداوند را به چيزى خبر مىدهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد؟ منزه است او، و برتر است از آن شريكهايى كه قرار مىدهند.
در اين آيه نيز بحث" توحيد"، از طريق نفى الوهيت بتها، تعقيب شده است، و با دليل روشنى بى ارزش بودن بتها اثبات گرديده:" آنها غير از خدا معبودهايى را مىپرستند كه نه زيانى به آنان مىرساند كه از ترس زيانشان آنها را بپرستند، و نه سودى مىرساند، كه به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند" (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ).
بديهى است اگر بتها فرضا منشا سود و زيانى بودند، باز هم شايسته عبوديت نبودند، ولى قرآن با اين تعبير مىخواهد اين نكته را بفهماند كه بتپرستان كوچكترين بهانهاى براى اين كار ندارند و موجوداتى را مىپرستند كه مطلقا بى خاصيتند و اين بدترين و زشتترين پرستش است.