تفسیر نمونه جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
نوع فصاحت در تعبير است كه قرآن در نهايت فشردگى و اختصار، همه مسائل را بازگو مىكند بدون يك جمله يا يك كلمه زائد و اضافى.3- ممكن است گفته شود دليلى كه در آيات فوق بر نفى انتساب قرآن به شخص پيغمبر (ص) و اينكه حتما از ناحيه خدا است ذكر شده، قانع كننده نمىباشد چه لزومى دارد كه اگر اين كتاب مستند به پيامبر (ص) باشد، حتما بايد نمونه آن را قبلا از او شنيده باشند.اما پاسخ اين سؤال با كمى دقت روشن است، زيرا طبق آنچه روانشناسان گفتهاند نبوغ فكرى و اكتشاف و ابداع مسائل تازه و نو ظهور در انسان معمولا از سن بيستسالگى شروع مىشود، و حد اكثر به سى و پنج الى چهلسالگى مىرسد، يعنى اگر انسان تا اين تاريخ دست به ابتكار تازهاى نزند، بعد از آن غالبا امكانپذير نيست اين موضوع كه امروز به عنوان يك كشف روانشناسى تلقى مىشود مسلما در گذشته تا اين حد روشن نبوده، ولى غالب مردم با هدايت فطرت به اين موضوع توجه دارند كه عادتا ممكن نيست انسان روش و مكتبى داشته و چهل سال در ميان قوم و ملتى زندگى كند و مطلقا آن را بروز ندهد، قرآن نيز روى همين اصل تكيه مىكند كه چگونه تا اين سن و سال ممكن بود پيامبر (ص) چنين افكارى داشته باشد و آن را مطلقا مكتوم دارد.4- همانگونه كه در ذيل آيه 21 سوره انعام اشاره كردهايم در موارد زيادى از قرآن گروهى به عنوان ستمكارترين مردم (با تعبير" اظلم") معرفى شدهاند، و در ابتدا شايد به نظر برسد كه اينها با هم تضاد دارد، زيرا هنگامى كه يك دسته به عنوان ستمكارترين معرفى شود، دسته ديگر چگونه مىتواند اين عنوان را به خود بپذيرد.در پاسخ اين سؤال گفتهايم كه همه اين عناوين به يك عنوان باز مىگردد و آن مساله شرك و كفر و عناد است، و افترا و تكذيب آيات الهى، در آيات مورد، بحث