يعنى به فرض كه دليل روشن نخست را نپذيريد، بالآخره اين حقيقت را نمىتوانيد انكار كنيد كه گفتار شما يك تهمت و قول به غير علم است.
در آيه بعد سرانجام شوم افترا و تهمت بر خدا را بازگو مىكند:
روى سخن را متوجه پيامبرش كرده مىگويد:" به آنها بگو: كسانى كه بر خدا افترا مىبندند و دروغ مىگويند هرگز روى رستگارى را نخواهند ديد" (قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ).
فرضا كه آنها بتوانند با دروغها و افتراهاى خود چند صباحى به مال و منال دنيا برسند" اين تنها يك متاع زودگذر اين جهان است، سپس به سوى ما باز- مىگردند و ما عذاب شديد را در مقابل كفرشان به آنها مىچشانيم" (مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).
در واقع اين آيه و آيه قبل دو نوع مجازات براى اين دروغگويان كه به خدا نسبت نارواى اختيار فرزند مىدهند بيان مىكند يكى اينكه هيچگاه اين دروغ و تهمت مايه فلاح و رستگارى آنها نيست، و هرگز آنان را به هدفشان نمىرساند، بلكه در بيراههها سرگردان مىشوند و بدبختى و شكست دامنشان را مىگيرد.
ديگر اينكه فرضا كه با اين حرفها چند روزى مردم را اغفال كنند و از آئين بت پرستى به نوايى برسند، ولى اين تمتع و بهرهگيرى دوام و بقايى ندارد و عذاب جاودان الهى در انتظار آنها است.
در آيات فوق به مفهوم چند كلمه بايد درست توجه كرد:
1- كلمه" سلطان" در اينجا به معنى دليل است، اين كلمه از كلمه دليل هم